آرایشگاه
کوتاه کردن موهای پسر کوچولوم شده یکی از دغدغه های من، از اینکه حس کنم تو آرایشگاه استرس داشته باشی اصلا خوشم نمیاد و کلا همیشه سعی کردم هر اتفاق پرتنشی رو تا اونجا که میتونم ازت دور نگه دارم ، تا اینکه الهام جون دوست خوبم ایده آرایشگاههایی که صندلی کودکشون ماشینه بهم داد و همینجا ازش خیلی ممنونم
به محمد گفنم که این بار برای اصلاح موهات ببریمت تیراژه چون اونجا همچین آرایشگاهی دیده بودم و اونم یه آرایشگاه نزدیک حونه مربیش تو زرگنده بهم معرفی کرد و من هم از خدا خواسته باهات راهی شدم
تو مسیر طبق معمول عاشق رودخونه زرگنده شدی و بعد هم تو یه کوچه ای 3 تا بچه گربه با مامانشون پیدا کردی و کلی هم با اونا بازی کردی تا بلاخره رسیدیم
و با اینکه یه ماشین خیلی کوچولو و ساده بود و اونی که تو تصورم و عکسای تبلیغاتی دیده بودم ، نبود ولی تو ازش خوشت اومد و خیلی راحت اجازه اصلاح به آقای آرایشگر رو دادی و البته ایشون هم خیلی آقای خوبی بودن و کلی باهات راه اومد و باهات حرف زد و سرگرمت کرد .......... البته من هم همون ابتدا بهش گفتم برات پیشبند نبنده و آخر کار اون ماشین اصلاحو روشن کنه تا نترسی و در نتیجه خیلی اصلاح خوب و راحت و ریلکسی داشتی و رفتنی حالا پیاده نمیشدی
عکسا ادامه مطلب
آیدین و رودخونه
آیدین و پیشی ها
آیدین تو آرایشگاه
و اینم یه آقا پسر خوشگل
الهام جونم خیلی ممنونم