آیدینآیدین، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 26 روز سن داره

آیدین عشق ما

یه مامان که دوست داره همیشه همسن پسرش بمونه!

نینی کجاست؟

وقتی یه شیطون کوچولوی کنجکاو تو خونه داری نباید حتی یه لحظه هم ازش چشم برداری چون هر لحظه داره یه چیز جدیدو تجربه میکنه و هرچی ببینه باید بفهمه چیه؟ مثل مامان شما که بعد از رؤیت این حرکت     اون میزو هم جمع کرد چون نمیخواست فندقش با اون فشاری که بهش وارد میکرد باعث سرخوردنش بشه وخورده شیشه هم تجربه کنه    و در امتداد فضولیها ......ببخشید کنجکاویهای شما         ...
15 اسفند 1392

خونه نگو بازار شام

آهاااااااااااای وروجک برو عکسای قبلتو نگاه کن تو خونه همه چی سرجاش بود به جز میز نهارخوری که جشن ده روزگیت شکست و ما دیدیم وای چه خونه بزرگ شده و کلأ جمش کردیم تا شما بعدها راحت با روروک ویراژ بدی ، همه چیز مرتب بود تا تو فسقلی شروع کردی به چهار دست و پا رفتن و خونه یواش یواش تبدیل شد به یه مسجد مدرن ....اول گلدونها و مجسمه ها جمع شد ،بعد ظرفای پذیرایی و قاب عکسا ،بعد شمع ها و سنگای کوچولوی تزیینی ،بعد هم گلدون بامبوم منتقل شد به راه پله و بعدها که یاد گرفتی با گرفتن اجسام وایسی میز کنسول آینه شمعدون هم بدرود گفت و جای همه این اشیاء دوست داشتنی یه سبد اسباب بازی اومد تو پذیرایی که هرروز هم پر و پیمونتر شد و اگه جمشون کنم تو سبد مذکور با هیجا...
15 اسفند 1392

به به

من زیاد بد غذا نیستم ولی بابا محمد هست و یه ضعف که هردو داریم اینه که از میوه خوردن فقط خرید کردنشو بلدیم و آخر هفته تخلیه یخچال به سطل زباله چون هربار کلی درمورد فواید میوه داد سخن سر میدیم ولی یادمون میره ....به خاطر همین عادات بد غذایی تصمیم داشتم از بچگی به تو همه چی بدم بخوری تا عادت کنی ولی از ژنتیک غافل بودم ، به هر حال من همه سعیمو برای میوه خور شدن تو کردم امیدوارم حداقل یه کوچولو تونسته باشم به ژنتیک غلبه کنم      در حال خوردن آلو سیاه    و آنالیز پرتقال   ...
15 اسفند 1392

اولین دندون

از 3 ماهگی که آب دهنت راه افتاد فکر میردم داری دندون درمیاری و از 6 ماهگی بیشتر منتظر بودم ولی همش استرس داشتم که نکنه به خاطرش مریض بشی تا بلاخره 21 تیر وقتی داشتم باهات بازی میکردم و تو هم قهقهه میزدی و از شدت خنده سرتو عقب میبردی حس کردم یه چیزی تو دهنت برق میزنه و بـــــــــــــــله شازده کوچولوی ما تو سن 9 ماه و 7 روزگی اولین مرواریدو رو کرد ودرست 1 ماه بعد یعنی 21 مرداد دومین دندون و 3 شهریور دوتا همزمان بالا .........و همه این کشفیات طی بازی های پرهیجان با مامان و قهقهه های پسری انجام گرفت و بعدش هم بوس و جیغ و بپر بپر با هم و چلوندن و فشار دادن شما قندعسل و تلفن فوری به بابا که خبر خبر خبـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ...
14 اسفند 1392
1