یه سفر خوب
وااااااااااااای بلاخره همه باهم یه مسافرت رفتیم و عالی بود تو و دوتا مامانی ها و دو تا بابایی ها و سپیده و امیر و مهناز و مهین و محسن و خانواده عموم و ویلای سپیده ایناو.............. یه هوای مه آلود و عالی
هر وقت این جمع با هم باشیم خیلی خوش میگذره و من همیشه به خاطر این صمیمیت که میدونم نعمت بزرگیه و همه شاملش نمیشن بی نهایت سپاسگذارم........... ما پنج شنبه صبح با 3 تا ماشین راهی شدیم و جمعه صبح بابا محمد هم خودشو به صبحونه با صفای بالکن رو به کوههای سبز رسوند و 3 روز دوست داشتنی رو با هم گذروندیم و پیاده روی تو جنگلای اطراف و رفتن به دریا و رفتن تا ته مه جزو بهتریناش بود و تو هم کلی دلبری کردی و مچاله شدی!!!
اینجا ساحل نوشهره و تو و عشق پریاب سنگریزه تو آب
همه هندوانه میخورن تو ویفر
بازی تو زمین بازی بالای ویلا البته هممون بیشتر از تو بازی کردیم!!! کاش میتونستم عکسای ما دخترا و حتی مامانیا رو بزارم سوار تاب و الا کلنگ!!!
هوای مه آلود و سرد ولی تمیـــــــــــــــــــــــــز
با دایی محسن
فقط نگاش کردی بدون تمایل به خوردنش!