اٍنانا
النا کوچولو دختر ناز دوست بابا محمد عمو مرثضی ومریم جونه و دوست مهربون تو که تو بهش میگی اٍنانا
و ما طبق یک قرار قبلی با هم رفتیم بوستان آب و آتش و زحمت شام خوشمزه هم با مریم جون بود و شب خیلی خوبی رو با شما کوچولوها گذروندیم که البته النا کلی آب بازی کرد و تو چون نمیرفتی من بغلت کردم و از آب گدشتیم که صد البته سرتاپام خیس شد
وخبر بد اینکه 4 روز بعد تو و النا دچار یک بیماری شدید که سر تا پاتون جوشهای ریز زد و تو تا داخل دهنت زخم شد و نمیتونستی غذا بخوری و النا کوچولو هم کف پاش که راه رفتنش سخت شده بود و به حتم از یکی از بچه های تو پارک گرفته بودین
متاسفانه هیچ عکسی از آب بازی ندارم ولی این عکسا مال دوره نقاهت بیماریه که دستات جوش زده
رو دستتو
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی