آقای مهربانی ها
تا حالا شده یه جایی تو یه شرایطی وقتی همه دارن گریه میکنن همه تلاشتو بکنی بلکه حداقل چشمات خیس یشن و نتونی.....و تا حالا شده یه جایی که نباید از سر دلسوزی و ترحم چشمات بارونی بشه و همه سعیتو بکنی که گریه نکنی تا غرور کسی نشکنه و نشه من هر دو حالت رو داشتم و این بار یه حالت سومی رو تجربه کردم....اینکه داری تو یه شرایط عادی صحبت میکنی و یهو چشمت به چیزی میفته که ناخوداگاه گوشات کر میشه و چشم هات میشه همون نقطه و وقتی به خودت میای همینجور داری اشک میریزی بدون اینکه بدونی چرا و از کی داری گریه میکنی ....فقط یه سری اسم تو ذهنت میاد که باید همشونو نام ببری و احساس میکنی وظیفه بزرگی رو دوشته ما از بیست تا بیست و دوم آبان 93 رو مهمان امام مهرب...