شیرین زبون
برام خیلی عجیب بود که هر وقت صدات میکردم آیدیـــــــن جواب میدادی دایا و من همش میگفتم آیدین جونم باید بگی بلـــــــه و دفعه بعد دوباره........ تا تعطیلات عید اتاق مهناز آتیش میسوزوندی که یهو مهناز باذوق اومد و گفت مریم صداش میکنم میگه جانم و من هم دنبالت که ببینم و فهمیدم بــــــــــــــــــــله تو تمام مدت جایا میگفتی و تازه فهمیدم من همیشه وقتی صدام میکنی بهت میگم جانم پس چرا انتظار داشتم تو بله یاد گرفته باشی و این شد که از اون به بعد روزی هزار بار همه صدات میکنن آیدیــــــــــــن و تو هم با ذوق جایــــا
بعد از پوشک گرفتنت اولین باری که با هم رفتیم پیاده روی متوجه شدم حالا مشکل دو تا شده و اگه یهو تو خیابون بگی جیش من باید چی کار کنم؟؟؟ تو پارک دستشویی داشت ولی من اصلا دوست نداشتم همچین جاهای کثیفی بری و این شد که از روش قدیمی آبیاری درختان استفاده کردیم و حالا تو قبول نداشتی و منم بهت میگفتم بیا گلارو آب بدیم موثر واقع شد و حالا هروقت بیرونیم تمایل داری به آبیاری گلها و گیاهان
خونه مامانی بودیم و داشتی بازی میکردی که یهو دیدم رفتی سمت گلدون بامبو داری شلوارتو در میاری زود پریدم که آیدینم چی شده گفتی میخام گلاو آب بیدم دیده و هلاک دیگه گفتن آخرت بودم و کلی با هم صحبت کردیم که فقط گلای تو خیابون تشنه ان و دفعه بعد تو شلوغی و ازدحام خیابون دولت یهو دیدم وایسادی و دودو رو گذاشتی زمین و باز دست به شلوار و باز دویدم که آیدین چی شده و خیلی ریلکس: میخام جیش بوکوام و کلی توضیح درمورد اینکه باید بریم جایی که کسی نباشه
داریم تو یه خیابون فرعی میریم و یهو وایسادی و میگی مامان بویی تانیون میاد و منم متعجب که انقدر عشق کامیون داری توهم زدی و میگم آره آره خیلی بوش میاد و سر پیچ بعدی با چشمای گرد شده دیدم یه ماشین سیمان مخلوط کن جلوی یه ساختمون نیمه کاره و تو هم با ذوق سییان مخوت تن سییان مخوت تن و نتیجش شد یک ربع وایسادن کنار اون بوی دود و لذت بردن تو و تازه بعد هم سر پیچ بغدی نیم ساعت نشستم کنار کارگرها و با تو زل زدم به جرثقیلی که داشت تیر آهن رو ساختمون نصب میکرد و هی لبخند به عابرای متعجب
رفتیم خونه مامانی و یه گلدون پرت کردی و فردا صبحش که گفتی بریم دردر توضیح دادم که چون دیروز خونه مامانی کار بدی کردی تنبیه میشی و امروز دردر نمیری و اگه پسر خوبی باشی عصر میبرمت و بعد از ظهر هم گوشی محمدو پرت کردی و منم باز توضیح که میخواستم ببرمت ددر و چون دوباره پرت کردی تنبیه میشی و امروز خونه میمونی......... دو ساعت بعد موضوع فراموشم شد و گفتم آیدین سریع ماشیناتو جمع کن میخوایم بریم ددر و خیلی زود جواب دادی: نه من تببی شدم خدایی میشه مچالت نکرد؟؟؟
عاشقتم که تو پارک به بچه هایی که به دودوت دست بزنن میگی: نه نی نی بوو کیار دودو مالی آیدییه دیده(برو کنار دودو مال آیدینه دیگه)
با بابا رفتی سپیده رو رسوندی و وقتی پیاده شده میگی: دیپ دیپ به امیی سیام بیسون (دیپ دیپ به امیر سلام برسون) به سپیده هنوزم میگی دیپ دیپ و خودشم گفته هرکس بخواد بهت اسمشو یاد بده با اون طرفه
داری با دودو جدید تو خونه میچرخی بهت میگم آیدین چقدر دودوت قشنگه میگی: خایی مخین خییده بیزا تیفن کوام بگم خییی مننون (خاله مهین خریده بزار تلفن کنم بگم خیلی ممنون) و تلفن هم زدی
این عکسا مال روز پدره که داشتیم میرفتیم خونه بابایی و برای اولین بار حاضر شدی ژست بگبری تا من ازت عکس بندازم فقط چند بار رفتی و ماشیناتم آوردی
این ماشین هم عیدی مهین بهت بود و خیلی باهاش ذوق کردی