آیدینم پسرم 3 ساله شد
نیما یوشیج در جشن یك سالگی تولد فرزندش نوشت ...
پسرم ...
یك بهار، یك تابستان ، یك پاییز و یك زمستان را دیدی ...
از این پس .... همه چیز ِ جهان ....تكراریست ...
همه چیز ...... جز مهربانی ...
سلام عزیز ترینم....مهربون ترینم
3 سال گذشت، باهات خیلی چیز ها یاد گرفتم، بزرگ شدم...دنیایی رو تجربه کردم که قبلا هیچ وقت نمیدونستم میتونه هم شیرین باشه هم غمگین
ناراحت میشدم برای هر عطسه...هر گریه...هر درد و حتی اتفاقی که هنوز نیفتاده ولی ممکنه بیفته
تازه دوروبرمو نگاه میکردم..با یه دید دیگه...بچه هارو تازه میدیدم...دلم درد میومد برای هر بچه ای که تو چهار راه ها با مادرش فال میفروخت
آیدینم بهم خیلی چیز ها یاد دادی...کلی کتاب خوندم ، تمرین کردم تا من بهت یاد بدم...بزرگت کنم و هیچ وقت فکر نمیکردم که برعکس بشه...تو بزرگم کنی،یادم بدی
بهم یاد دادی صبور باشم....محکم باشم...مهربونیمو بی ریا ببخشم بدون انتظار برای نتیجه
بهم یاد دادی عشق فقط تپش قلب و هیجان نیست...عشق بی ریا محبت کردنه...با همه قلب لبخند زدنه
بهم یاد دادی مهربونی تو دنیا از همه چیز مهم تره...این نوشته نیمارو قبلا بارها و بارها خونده بودم اما تو بهم یادش دادی...با همه لبخند هات...مهربونی هات...گذشت هات...کاش میشد مثل دفتر خاطرات این اشک هارو هم ثبت کرد....تا یادم بمونه چقدر چیز ازت یاد گرفتم تا هیچ وقت مثل مامانایی که وقتی بچه هاشون بزرگ میشن منت میزارن که با سختی بزرگت کردم نباشم و همیشه بگم من باهات بزرگ شدم پسرم و هیچ منتی به هیچ سختی نیست...چون خودمون دعوتت کردیم و خودمون خواستیم بزرگ بشیم
یه روز بزرگ میشی....خیلی بزرگ....عاشق میشی....دستای مهربونت دنبال دستای دیگه ای میگرده و من از همین الان برای از دست دادن دستات بغضم میگیره
ممنونم ازت...برای همه بچه گی هایی که باهات کردم و همه لبخند ها و شیطنت هایی که به خونمون اوردی
ممنونم ازت....برای همه مهربونی ها و دوست دارم هایی که بهمون هدیه میدی
ممنونم ازت....برای همه عشقی که با بوسه های شیرینت به دلامون میریزی
وممنونم ازت...برای همه مریضی ها و سختی ها که بهم یاد داد صبور باشم...محکم باشم...دوباره بلند بشم...و حتی ممنونم برای این چند تار موی سفید که بهم دادی....تا یادم بمونه من مامان شدم
دوست داریم مهربون ترینمون...تولدت مبارک
خواهر كوچكم از من پرسيد:پنج وارونه چه معنا دارد؟ ...
من به او خنديدم, گفت: روي ديوارو درختان ديدم
بازهم خنديدم
گفت: ديروز خودم ديدم كه مهران پسر همسايه
پنج وارونه به مينو مي داد
آنقدر خنده برم داشت كه طفلك ترسيد, بغلش كردم و
بوسيدم و با خود گفتم:
بعد ها وقتي سقف كوتاه دلت لرزيد بي گمان مي فهمي پنج وارونه چه معنا دارد...؟
<<سهراب سپهری>>
آیدین در متولدین امروز