باغ شهریار و نذر آیدین
از اول ماه رمضون دائم میگی بریم دریا و یا بریم باغ پیش شهدوز!!
شهروز اسم سگ تو باغه و شما خیلی بهش ارادت داری.... بریم باغ به شهدوز دوشت بدیم!!
و گوشت هم براش بردی.... یعنی جمعه ظهر با سپیده و عمو امیر رفتیم باغ و البته عمو امیر از صبح رفته بود و دهن روزه ساعت 4 ظهر تو جاده شهریار واقعا فقط به خاطر تو قبول کردم بریم و البته خیلی هم لذت بردی
قرار بود ساعت 2 بریم ولی اون روز صبح زودتر بیدارت کرده بودم تا یواش یواش ساعت خوابتو برگردونم به روال سابق که محمد گفت فراره بریم باغ و ساعت 1 تو خوابت برد و قرار شد بزاریم خوب بخوابی چون مطمئن بودم اونجا انقدر ورجه وورجه میکنی که اجتیاج به تجدید قوا داشتی
و این هم خلاصه خوش گذرونی آیدینی
بقیه ادامه مطلب
آب بازی .... آب دادن به گلها.... آب دادن با آب باش و شیلنگ.... ماشین شستن.... رفتن تو آب آبیاری و مسیر آب... دویدن تو آب جمع شده رو زمین....و در کل هر کاری میشد با آب کرد و البته این آب با موتور از استخر کشیده میشد که آب چاه بود و مخصوص آب دادن باغ.... یعنی هدر نمیرفت و هر جا میریختی میرفت تو باغچه
و شاهد چیزهای عجیبی بودم... برای اولین بار هلو... خلو خوردی و گوش فیل و از همه عجیب تر شام جوجه کباب خوردی و درسته شاید یه تیکه هم نشد ولی برای تو که اصلا نگاش هم نمیکردی موفقیت خوبی بود و البته همه اینا به خاطر فعالیت زیاد و گرسنگی حاصل از اون بود و البته عکسا بیشتر بودن ولی تک نبود و مثلا تو راه آب همشو بغل سپیده مهربون بودی که کلی هم خسته شد....
و شب تو ماشین به خونه نرسیده خوابت برد ولی نیمه شب از پادرد بیدار شدی و البته قابل پیش بیتی هم بود چون کل روز تو آب بودی و یا پا برهنه رو سنگا میدویدی و من و محمد 1 ساعتی ماساژت دادیم و هر کاری کردم راضی نشدی استامینوفن بخوری تا آروم بشی و با ماساژ خوابت برد و خداروشکر صبح حالت خوب بود ولی من شدیدا کمبود خواب داشتم
و فرداش یعنی شنبه هم نذری که برای پسرم کرده بودم ادا کردم و برای اولین بار آش پختم و جوجو هم همش زد... ایشالا قبول باشه فندقم...
و به جز دو تا قابلمه کوچولو واسه سپیده و عمه و یه ظرف برای خانوم شریفی کل قابلمه رو تزیین شده فرستادم برای پخش ...
آخیــــــــــــــــش خیالم راحت شد از اول ماه رمضون نگران پختنش بودم آخه پارسال هم نذر واسه پخش تو امام زاده صالح داشتیم ولی این بار کمتر گفتم تا خودم تو خونه و رو اجاق گاز بتونم بپزم و مزاحم کسی نباشم... گل من ایشالا همیشه روح و جسمت سالم و سلامت و شاداب و خندون باشه و با خوشی تو منم لبریز احساس شیرینی بشم که فقط تو میتونی بهم هدیه بدی
دوست دارم قشنگترین بهانه