ماشین مشتی ممدلی!
این فیلم مال یکی دوماه پیشه....داشتم آپلود کردن فیلم و تو وب گذاشتنش رو تمرین میکردم که یهو موفق شدم و تصمیم گرفتم برات بزارمش
این فیلم قرار نبود بیاد تو وبت و بنابراین حزفای دیگه ای هم توش هست....خصوصا ابراز احساسات منبه هرحال اون دوره خیییلی کتاب با هم میخوندیم و این یکی از شباییه که از همه کتاب خوندن هات فیلم گرفتم و این یکیشونه
و این هم این روزهای پسرک
روزی که با گرفنگی بینی بیدار شدی و با این قطار جدید تا شب مشغول بودی
و اون تی وی روشن پشت سرت حکایت از اینه که هروقت قطار بازی میکنی باید کارتو توماسو ببینی و شبیه سازی بزنی
و آیدین در خواب نیم روز....و باااااید اسباب بازی یا هرچیز جدید که فعلا محبوبه دستت باشه....مثل همین قطار یا اون اسباب بازی کیمدی....اون اسباب بازی سه روز دستت یود و حتی درش نمیاوردی بیرون!!!علت محبوبیت....عمو دودی آتش نشان!!!
و سازه های جدید تر...
این هم شیوه جدید کارتون دیدن....اونجا روی پشتی و تکیه گاهه مبله!!!
کتاب های حواستو جمع کن.....پیشنهاد مریم عزیزم که عااااااااااااااااااااااشقشونی...تا حالا دوتاشو باهات کار کردم و دیگه اصلا کتاب داستان هاتو تحویل نمیگیری و با همین ها کلی حال میکنی....مرسیییی خاله مریم
و این هم قطار جدیدی که جدید نبود!!!!عین این قطارو داری و اونقدر دوسش داشتی و هرشب تو تخت بود و هرروز باهاش بازی میکردی که چرخاش درومده بود و هی میگفتی درستش کن....میدونی چرا خیییلی دوسش داری...چون چرخ هاش مثل لوکوموتیوه!!!یعنی اون اهرم قرمز که دور چرخ میچرخه و میشه مثل توماس....میبینی چقدر جزیی نگریبرای همین محمد دوباره برات خریدش و البته همش اون واگن اول دستته و همه جا میبری
خوش باشی پسرک شیرینم.....امیدوارم همیشه به همین سادگی بخندی