آیدینآیدین، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 17 روز سن داره

آیدین عشق ما

یه مامان که دوست داره همیشه همسن پسرش بمونه!

آیدین و تعطیلات

1393/5/12 19:43
نویسنده : مامان مریم
756 بازدید
اشتراک گذاری

ماه رمضون هم گذشت و از من بیشتر به تو سخت گذشت...میدونی چرا؟؟؟آرام

هرروز برای بستنی خوردن داستان داشتیم...میگفتی تو هم باید بخوری و روزای اول دادو بیداد که باید من هم بخورم و اصلا نتونستم با مفهوم روزه آشنات کنم... و البته این برای این بود که قبلا میرفتی و واسه هردومون بستنی میاوردی و منم نه نمیگفتم و حالا سختت بود تک خوری کنیمحبت

برای تو سخت بود چون هرروز موقع افطار باهات واسه همه دعا میکردیم و تو الهی آمینشو میگفتی و دیگه متن دعاهارو هم حفظ شده بودی... نی نی ها خوب بشن.... مهین، مهناز،دیپ دیپ،دایی مووسن خوش بخت بشن... سلامت باشیم...بغل

و این آخری ها تا میگفتم آیدین بیا دعا بخونیم داد میزدی نهههههه الهی آمین نیخوااااام!!! یعنی از دین زده ت کردم با این اصرارم!زبان

و سخت بود چون آدامس اوربیت رو میدادی تا برات خوشمزه کنم( نیمه جویده)سبزو هرچی میگفتم آیدین جونم الان نمیشه بزار 1 ساعت دیگه اذان میگه اصلا قبول نداشتی!!بدبو

و این آیدین و اولین روز عید فطر که خودم بردمش یه پارک جدید و آآآی لذت بردم از اینکه هیچ کس تو پارک نبود و علت بردنت هم این بود که کل ماه رمضون روز بیرون نرفتیم و فقط شبا پارک بودیم و من عذاب وجدان داشتمبوس

 

                     

 

بقیه ادامه مطلب

 

عکسا تو گوشیم بود و قشنگترین هاش تو لبتابم باز نکرد و نمیدونم چراغمگین

 

                      

 

                     

 

                     

 

                   

 

                   

 

                 

 

                 

 

                 

 

                 

و عشق به جرثقیل در هر جاییزیبا

                 

و بعد هم محمد با کباب خریداری شده اومد دنبالمون و اینم پسرک ته دیگ خور مامانزیبا

                 

شبش خونه بابایی بودی و خییییلی آقا بودی و بهمون هم خوش گذشت و فرداش هم خونه اون یکی مامانی و شبش پارک شزیعتی و شام هم تو یه پارک دیگه و دوربین و حتی موبمو نبرده بودم که ازت عکس بگیرمدلخور

و روز سوم تعطیلات خونه بودیم و آخرین روز هم اول رفتیم برات خرید کردیم که چند تا بلوز و شلوار خیییلی شیک و لباس خونه خوشگل واسه گل ما نتیجش بود و عصر هم باغ شهریار که عالی بودچشمک

                 

 

               

 

               

 

               

 

               

 

               

 

               

 

             

 

             

 

             

 

             

و اینم بابا و امیر و داوود که مزاحم عمو امیر میشن و نمیزارن کارشو بکنه یعنی این باجناقهای مزاحمخندونک

             

و آیدین خسته در حال ماساژگرفتن از خاله مهینشمحبت

             

 

           

 

ایشالا همیشه بهت خوش بگذره عسل منبوس

 

 

پسندها (14)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (23)

مریم(پرنیاوبردیا)
12 مرداد 93 20:57
سلام مریم جونی.... عیدتون با تاخییر مبارک.... خب شما هم بستنی میخوردین دیگه اخه به خاطر بچه اشکال نداره عزیزم....حالا نمیشه آدامس اوربیت نخوری و مامانی و به زحمت نندازی و جویده نباشه؟ فدای اون دعا کردنت آمین(آخه بچه مون حال نداره خب) چه عکسایه خوشگلی تو پارک انداختی گل پسر امیدوارم شهریار هم بهتون حسابی خوش گذشته باشه مریم جووون عکسایه باجناغ ها هم عالیه خسته نشی با یه وخت آیدین(قابل توجه خاله مهربونت که اینقد دوست داره و داره ماساژ ت میده) امیدوارم هر جا هستید خوش و خرم باشید
مامان مریم
پاسخ
سلام مریم جونم....ممنونم مرسی گلم شما لطف داری آدامس فقط تریدنت میخورد ولی مصرفش زیاد شده بود و اربیتش کردیم که چون سفته ترکش بدیم منم بدم نمیومد بستنی بزنم ممنون بهمون سر زدی عزیزم....کوچولوهارو ببوس
مریم
12 مرداد 93 22:20
سلام اتفاقا باید بستنی رو حتما می خوردید چون عذرتون پیش خدا کاملا موجه بوده گربه کوچولو چیکار میکنه زیر مبل
مامان مریم
پاسخ
اتفاقا عجیب دلم میخواست میشد که بشه وسط باغ تا دید یکی بهش لطف داره بدو خودشو رسونده بود و آیدین داشت بهش کیک و پفک میداد آخر شب هم جوجه کباب خورد و راضی از این مهمون کوچولو رفت خونش
مریم(مامان کیان)
13 مرداد 93 0:12
وای خدایا مریم چه کار میکردی با اون بستنی!!!!! قربونش بشم چقدرم رنگ ابی بهش میاد خدا رو شکر عید شد و مریم خانم ما عداب وجدان دراومد عاشق اون دودوتم که همه جا باهاته
مامان مریم
پاسخ
هیچی دیگه کلی دروغ که مامان بستنی نمیخوره دلش درد میکنه مرسی مریم جووونم نه بابا حالا که روزا و حداقل غصرا قبل تاریکی بهش میگم بریم بیرون میگه نمیام اصلا من سرم درد میکنه این وجدانمو آزار بدموگرنه این بچه دلخوشی هاش ساده تر از این حرفاست بله تازه اون دودو یک ساعت قبل خریداری شده بود و نو بود و عزیـــــــــــــز
خاله سانی
13 مرداد 93 1:04
من عاشق این روحیه گردشگریتونم مریم جون.انشا.. همیشه بساط گردش و تفریح و خوش گذرونیتون به راه باشه ای جونم که دوست داشتی با مامان بستنی بخوری مهربونم اخییییی بچگی ادامسشو همون موقع میخواسته خب بازم دوودووو واای چه گربه با نمک و کوچولویییی ایدینم زل زده بهش نووووووووش جوووونت عزیز دلم کباب و میوه هایی که خوردی همیشه خوش و سالم باشی گلم
مامان مریم
پاسخ
ممنونم دوست گلم اگه مارو قبل آیدین میدیدی چی میگفتی؟؟؟ این جوجو فعلا دست و بالمونو بسته ولی بیشتر به خاطر اون میریم ... از جمعه پیش شهروزو صدا میکرد این آقا پسر جوجه نمیخوره فقط کوبیده ... واسه همین هم شامشو برده بودم مرسی از این همه محبتت عزیزم... ببوس بنیتای گلمو
خاله سانی
13 مرداد 93 1:27
خیلی نمکیه ایدین.گفتی شهروزو صدا میکرد مردم از خنده
مامان مریم
پاسخ
مرسی گلم برای خودمون هم جالبه.... اونجا فقط از دور نگاش میکنه ولی خونه دلتنگشه
الهام
13 مرداد 93 8:26
سلام مریم جون فدای این همه مهربونی آیدین جون که میخواسته به مامانش بستنی بده اتفاقا منم تو ماه رمضون همین مشکل و داشتم و چون چیزی نمی خوردم علیرضا هم به سختی می خورد می ترسی آدامس تو گلوش گیر کنه؟ علیرضا که آدامس نمی خوره ولی آوینا تا دلت بخواد چند تا چند تا اونم درسته می خوره!!! نگران گیر کردنش نباش عزیزم تعطیلات خوب و پرباری داشتید مریم جون، خوشم میاد مثل خودم ددرررری هستید به آقا شهدوز هم سر زدید که! ایشون خوب بودند؟ راستی علیرضا هم جوجه نمی خوره میگم محمد آقا که چند تا باجناق داره اونوقت بی انصافیه شما با وجود چند تا خواهر متاهل هنوز خاله مریم نشدی همیشه به گردش و تفریح مریم جونم آیدین جون و ببوس
مامان مریم
پاسخ
سلام الام جونم ممنونم خانومی ...همه بچه ها مهربون و مامان دوستن نه گلم نمیترسم گیر کنه ولی آدامسای تریدنت چون نرم بود گاهی قورتش میداد...نگران بودم عادت کنه و تو روده هاش بچسبه و برای همین آدامسشو عوض کردیم و اربیت دادیم که سفته و قورتش نمیده ولی حالا اونو زود درمیاره و میچسبونه به دیوار به پر باری شما که نبود...ما هم همش ددر بودیم ولی نه اون طبیعت بکر امیدوارم تا بزرگ میشن عادات غذاییشون درست بشه محمد فقط یه باجناق داره...من فقط یه خواهر و یه برادر دارم....اونی که بادبزن دستشه شوهر خواهر محمد آقا امیره و خیلی مهمان نواز و مهربون ممنون گلم ...شما هم همینطور
شقایق
13 مرداد 93 13:02
سلام یه مسابقه جذاب برای نی ین های نازتون خوشگلترین نی نی 93 فقط کافیه عکس نی نی تون رو به ادرس من بفرستین یعنی در بخش نظر دهی بعد به دوستانتو بگین تا به نی نی تون امتیاز بدن فقط به وبلاگم مراجعه کنید اطلاع بیشتر در وبلاگم هست د
مریم(مامان کیان)
13 مرداد 93 13:14
منکه قبلا بهت گفته بودم اصلا شاید از هر روز بیرون رفتن خسته شده اما منظورش و نمی تونه بگه!!!!!!! مثل کیان که وقتی گرسنه باشه میگه حوصله ام سر رفته
مامان مریم
پاسخ
آخه مریم اولش نمیاد ولی وقتی میریم بیرون من باید دنبالش بدوم عین اینایی که از زندان آزاد شدن همیشه با یه فاصله چند متری از من داره با هیجان میدوه ای جونم کیان...مریم از نظر خودت غذای یه بچه اندازه کیان باید چقدر باش؟؟؟من میگم شاید آیدین هم کم میخوره و من فکر میکنم کافیه
مامان کیانا و صدرا
13 مرداد 93 13:31
خب به سلامتی دوست جونم از این به بعد آدامس و بستنی و پارک همه با هم یادت نرهایشا...همیشه به خوشی و شادی و سلامتی عجب کبــــــــابیاتفاقا از صبح مدرسه بودم و فقط چایی خوردمو الانم هنوز نهارمون درست نیست و منم بدجور هوس کباب خوری کردمضمنا دیدم و نظرم اینه که واقعا یه مشکلی داره...نمیدونم چرا؟؟؟؟
مامان مریم
پاسخ
مرسی عزیــــــــــــزم آره هرروز بستنی خوران داریم...ولی آدامسو کم کردم ترکش بدم الهی .... کاش پیشم بودی و خودم در خدمتت بودم اون که شدیــــــــــــــــد
مامان سمانه
13 مرداد 93 14:42
سلام آیدین جونم مامانی ب آیدین جون یاد بده واس منم دعا کنه دیگه ،این کوچولو با دستای کوچولوش الهیی آخی رنگ آبی هم خیلی بهش میاد عزیزم راستی عکس با ته دیگش خیلی با مزه اس،ولی چرا شکمش قرمز شده؟؟ خب پس ب آیدین جونم تعطیلات خیلی خوش گذشت مریم جون نماز روزهات قبول باشه واقعا خیلی سخته تو این هوا با ی بچه خدا قوت عزیزم ایشا... همیشه خانواده ی شاد و سلامت باشبن الهی آمین
مامان مریم
پاسخ
سلام سمانه عزیزم چشم عزیزم شما که با اون فرشته تو شکمت از همه پیش خدا غزیزتری الان ممنونم گلم شما لطف دارین بهمون
مامان جونم(سوگند من)
13 مرداد 93 14:48
خاله جونی سوگند نمیزاره برات پیام بزارم زودی میام از دست سوگند کمک
مامان مریم
پاسخ
سلام عزیزم ای جونم سوگندیشما کامنت نداده عزیزی دوووووستم
ساناز
13 مرداد 93 15:57
مریم جون تعطیلات خوش گذشت ..ماه رمضون هم گذشت البته برای من که عذرم موجه بود و نشد بگیرم سخت نگذشت ولی برای شما با بچه کوچیک سخت بوده عزیزم واقعا درکت میکنم .. به آیدین جونم بگو وقتی دعا میکنه البته هروقت دین زده نبودبرای میتن کوچولوی منم دعا کنه خیلی خوبه خودت میبری آیدین جونو پارک ..من که اصلا حریفه متین نیستم از بس فرار میکنه ..این وظیفه خطیر به عهده باباشه چقدر عکساش با این لباسای آبیش قشنگه خیلی بهش میان لباسای جدید هم مبارک باشه آیدین جون خوشتیپم به به عجب کباب و جوجه ای اونم تو طبیعت واقعا میچسبه اتفاقا فکر کنم آیدین هم اینجوری بیشتر میخوره و بهش میچسبه .. کلی ببوسش و انشالا همیشه به شادی و تفریح باشی دوستم
مامان مریم
پاسخ
سلام ساناز جونم ممنون خانومی ... چشم دوستم...ای جونم متین گلم خودش عزیزترینه واسه خدا دعا لازم نداره اگه منو ببینی که دارم تو خیابون و پیاده رو دنبالش میدوم دست همسرو میبوسی برای این وظیفه خطیرولی خداییش تو پارک بچه خوبیه و از زمین بازی بیرون نمیره مرسی عزیـــــــــــــزم آره یکی از دلایل خوب بودن گردش باز شدن اشتهای این وروجکاست تو باغ همه بهم میخندیدن که سیب گاز زدن هم عکس داره...منم میگفتم بله اگه تو عمرش اینجوری سیب نخورده باشه اونم با پوست و گاز زدن دارهههه!!! عمو امیرش دیگه حسودیش شده بود و میگفت دارم به این یه ذره بچه حسودی میکنم که هر کاری میکنه براش ذوق میکنن
mahtab
13 مرداد 93 16:18
ان شاالله همیشه خوب و خوش و خندان باشین عزیزم ببوس ایدین جان رو از طرف من
مامان مریم
پاسخ
مرسی مهتاب عزیزم.. شما هم گل پسرو ببوس
الهه مامان مبین
13 مرداد 93 16:46
سلام به روی ماهت عزیزم . خوبید ؟ قربون اون عکسای خوشگلت که از دیدنشون همیشه انرژی + میگیرم . قربونت برم با اون غذا خوردنای خوشگلت . آخ که غذا خوردن بچه ها چقدر به مامانها میچسبه . اونم چیییییییییییییی با چسب دوقلو . همیشه خوش باشید مریم ماهم و همیشه به گردش و تفریح گلم . ببوس ناز منو زیاد
مامان مریم
پاسخ
سلاااام الهه مهربووونم مرسی عزیزم شما همیشه لطف داری گلم آره والا ما آبرو نداریم با دیدن حتی شیرینی خوردنش دوربین به دست و ذوق مرگ میشیم و باعث خنده همه مرسی خانومی....شما هم همینطور دوستم
الهه مامان مبین
13 مرداد 93 16:46
یه دنیا بوس خوشگل برای آیدین نازم و مریم گلم
مامان مریم
پاسخ
ممنونم مهربووووووووووووووووووونم
مامانِ بهار
13 مرداد 93 17:00
انشالله همیشه شاد باشید و بهتون خوش بگذره .. این پسملی خیلی خوردنیه
مامان مریم
پاسخ
خیییلی ممنونم دوست گلم
مامان جونم(سوگند من)
13 مرداد 93 17:58
سوگند لا لا کرده خاله جونی حالا من با خیال راحت نظرمو اعلام می کنم من کلا فدای این ایدین بشم که کلا دل میبره وای مریم سوگند هم همینطوری شده برای ناینای(مادرم)همیشه سر اذان دعا می کنه ولی چند شب پیش میگم ناینا رو دعا کن زود خوب بشه میگه: نه ناینا دوآ نه بعد میگه تو دوآ ناینا اه میبینی این بچه ها همه چیزیشون شبیه همه قربونت برم من که زور میگی پیشی ایدین و نخوریشا من می خورمش قربون هندونه دست گرفتنت که انداره خودتو جونم لباساشم قشنگه چقدر هم بهش میاد مامانیش به نظرت نظراتم برای یه مامان که دخمل دم بخت داره خوب بود دل پسرتونو میبره یا بیشتر قربونش برم
مامان مریم
پاسخ
مرسی فائزه جون عزیـــــــــــــــــزم قربون لا لا کردنش برم من وای آره آخه حس میکنم وقتی بچه ها میگن الهی آمین خدا حتما اون دعارو اجابت میکنهانقدر که اینا پاکنایشالا مامانت هم با دعاهای این فرشته کوچولوها زود زود خوب میشه و همه مریضا هندونه نخورد بابا وسط قاچ کردن داشت با اون هندونه بزرگ از عموم پذیرایی میکرد مرسی خانومم نه گلم کاملا تحت تاثیر قرار گرفتم این شب جمعه با گل و شیرینی میایم خدمتتون ببوس سوگند ماهمو
الهه مامان مبین
13 مرداد 93 18:16
یه دنیا گل برای دوست گلم
سوگند ❤سپیده
14 مرداد 93 11:12
اخیییی ایدین چه عسل شده./.یه ماچ گنده از طرف من بکنش..
مامان مریم
پاسخ
ممنونم سپیده عزیزم
سوگند ❤سپیده
14 مرداد 93 11:12
سینا هم از این کارا زیاد میکرد میگفت مامان بیا بهت غذا بدم و کلا ماجراهایی داشتیم با این..راست میگه ابی خیلی بهش میاد.. ماشالله
مامان مریم
پاسخ
سینا جون که دیگه آقا شده ممنونم عزیزم
مامان آیسو وآیسا
18 مرداد 93 12:18
فدای اون دعا کردنت ایدین جووووونم
مامان مریم
پاسخ
مرسی مهربووووونم
مامان آیسو وآیسا
18 مرداد 93 12:19
هندونه وبستنی هم نوش جونت عزیز دل خاله
مامان مریم
پاسخ
عزیــــــــــــــــــزمی
مامان جونم(سوگند من)
21 مرداد 93 14:07
لبنيات پرچرب يا كم‌چرب؟ شير و لبنيات شير بعد از آب، حياتي‌ترين نوشيدني تلقي مي‌شود. اين فرآورده، غذايي کامل و سرشار از مواد مغذي است كه عمده نياز بدن انسان را تامين مي‌كند. شير حاوي 5/3 گرم پروتئين و 5/3 تا 4 درصد چربي است كه هر دوي آنها براي كودكان در حال رشد، ضروري است. ولي پرسش اينجاست كه بايد چه نوع لبنياتي را مصرف كرد، پرچرب يا كم‌چرب؟ دكتر احمدرضا درستي، متخصص تغذيه، و رئيس دانشكده و انستيتو تحقيقات تغذيه و صنايع غذايي كشور در گفتگو با «جام‌جم»، مصرف شير و لبنيات پرچرب را براي كودكان زير 5 سال مفيد دانسته و مي‌گويد: بدن كودكان در اين سن به قند، پروتئين و چربي شير نياز دارد، به همين دليل توصيه مي‌شود اين گروه سني، شير و ماست پرچرب دريافت كنند و حتي مصرف كره پاستوريزه براي آنها مفيد است. كودكان و نوجوانان 5 تا 16 ساله نيز مي توانند شير و لبنيات پرچرب مصرف کنند، مگر اينکه چاق باشند که دراين صورت بايد از لبنيات و شير كم‌چرب استفاده كنند. متخصصان تغذيه توصيه مي کنند كه افراد از سن 18 سالگي به بعد، شير و لبنيات كم‌چرب مصرف کنند (حتي اگر به ظاهر لاغر هستند)،‌ مگر در مواقعي كه فرد خيلي لاغر و ضعيف است. علت توصيه به مصرف كم‌ چرب‌ها چربي شير با كلسيم موجود در مواد غذايي، از جمله كلسيم خود شير، تركيب نامحلولي درست مي‌كند و دسترسي بدن به كلسيم را كاهش مي‌دهد. لذا با مصرف لبنيات كم‌چرب، به جذب بالاي كلسيم كمك مي‌شود. دكتر درستي با بيان اين مطلب مي‌افزايد: اگر روزي يك ليتر لبنيات مصرف كنيم، با خوردن شير و ماست كم‌چرب (يك درصد چربي)‌ روزانه 25 گرم چربي كمتري دريافت خواهيم كرد كه در يك ماه، 750 گرم چربي کمتر مي شود كه اين تفاوت مي‌تواند از بروز 5/0 تا 8/0 كيلوگرم اضافه وزن جلوگيري كند.
مامان مریم
پاسخ
مرســــــــــــــــــی گلم