آیدینآیدین، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 21 روز سن داره

آیدین عشق ما

یه مامان که دوست داره همیشه همسن پسرش بمونه!

شهر بازی

1393/4/9 17:00
نویسنده : مامان مریم
826 بازدید
اشتراک گذاری

همیشه از دیدن زخمی شدن بچه ها ناراحت میشدم و تا حالا هم نزاشته بودم برات این اتفاق بیفته ولی.......

چند روز پیش قبل از پارک رفتن چون یه تاپ پوشیده بودی که مال 6 ماهگیت بود و دوباره دیدیش و خواستی برات بپوشونم و تازه جالب اینکه اندازت هم شد ، ازت چند تا عکس انداختم و بعد از بازگشت از پارک زخمی بودی و برای همین عکس قبل و بغد از زخمی شدن داریچشمک

 

بقیه ادامه مطلب

اینا عکسای قبل از پارک رفتن و مصدوم شدنهزیبا

 

 

 

 

و تو پارک یه صخره بزرگ هست که چند روزیه علاقه مند به نوردیدنش شدی و هیچ کدوم از هشدارهامون فایده نداشت تا بلاخره از روش سرخوردی و گونه ات خراشیده شد...واین هم فرداش به همون مقصد...دلخور

 

 

 

 

تا حالا دو بار به دنیای بازی یا همون شهر بازی سر پوشیده بردمت و تو هم بار اول فقط سوار یه فطار کوچولو شدی و اصلا هیچ کدوم دیگه رو امتحان هم نکردی و بار دوم تو همون تربیت با بازی درمانی بود که خییییلی اذیت شدم چون اونجا همش داد میزدی و اصلا هم راضی به برگشت نبودی و با مکافات آوردمت خونه ولی انقدر پوست کلفتم که کارت شارژ رو پس ندادم تا دوباره ببرمت و از وقتی شمال عاشق اون قطار شدی بهت میگفتم پسر خوبی باشی میبرمت شهر بازی و این چند روز آخر انقدر تو خواب هم شهربازی شهر بازی کردی تا درست شب قبل ماه رمضون بردمتآرام

 

این همون قطار محبوبهمحبت

 

 

 

 

 

 

وباز هم قطار عزیزت که نصف شارزتو سوار اون شدیشاکی

 

اصلا از این بچه بازی ها خوشت نیومدحسود

 

 

 

 

 

 

 

و چون خیلی پسر خوبی بودی و اصلا اذیتم نکردی و خودت تو ماشین رفتنی بی مقدمه گفتی مامان پسر خوبی میشم اذیتت نمیکنم ، و اقاااااااااا بودی منم برات جایزه خریدم و از بین اون همه ماشینای گرون و خوشگل این کامیون پلاستیکی رو انتخاب کردی و هرچی گفتم آیدین تو چهار تا کامیون داری بر انتخابت موندی!!!راضی

و اینجا تو خیابون داری به کامیونت یه کامیون که داره میپیچه رو نشون میدی!!!بغل

 

 

و بعد 1 ساعت دوباره رفتی تو استخر توپ و خدارو شکر چون شلوغ بود سوت زدن که قبلی ها بیان بیرون و منم سوءاستفاده کردم و گفتم شهربازی داره تعطیل میشه و زنگشو زدن و همه نی نی ها باید برن و موثر واقع شدخندونک

و البته بعد هم تو مسیر بازگشت رفتی تو پارکهیپنوتیزم

 

 

و خدارو شکر که محمد اومد دنبالمون وگرنه ساعت 10 شب من چطور از این یکی بیرونت میبردمزبان

 

 

مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (24)

مریم(مامان کیان)
9 تیر 93 18:23
ای وای صورتش چقدر خراشیدهوای مریم انقدر کیان این طوری شده و ضربه خورده ها که دیگه از دستم در رفته خوش به حال آیدین عزیزم با مامانش رفته دنیای بازی جایزه هم خریده و ...... باورت نمیشه از اولین باری که کیان و بردیم سرزمین عجایب و دنیای بازی حتی یه بارم سوار یه اسباب بازس نشده!!!!!!!!!! فقط بازی های کامپیوتری ........ اون تیشرت صورتی آیدین چقدر بهش میاد خیلی ناز شده
مامان مریم
پاسخ
ممنونم مریم جووووووونم راستش آیدین اولین تجربش بود ولی مطمئنن آخریش نخواهد بود چون دیگه شیطون شده آیدین فعلا تو همین بازی هاست و بیشتر هم قطار و توپ و ترن مرسی عزیـــــــــــــزم
مامان عليرضا
9 تیر 93 19:11
عزیز دلم خاله فدای اون صورت زخمیت بشه. مریم جونم به قول خودت همیشه اولین بار سخته.منم اولین بار که علیرضا از تخت افتاد پایین و بینیش زخم شد داشتم سکته میکردم ولی الان انقدر آتیش میسوزونه و خودشو زخم و زیلی میکنه که دارم با این قضیه که همه میگن بچه باید زمین بخوره تا بزرگ بشه کنار میام(البته به سختی) خاله قربونت بره که انقدر عشق کامیونی عزیزم کلی دوستون دارم مریم جونم و آیدین جونم
مامان مریم
پاسخ
ممنون الهام جوووووووون آره ولی دلم نمیاد اینجوری ببینمش خصوصا که رو چال خنده ش اوف شده ببوس علیرضای قشنگمو
مامان مینا
9 تیر 93 22:13
فداش بشه خاله میناش که صورتش زخمی شده مواظب اقا دکتر ما باش مریم جون عاشق اون ژست هاشم که موقع عکس انداختن میگیره. روشوووووووووووووووووووووووووو ببوس
مامان مریم
پاسخ
ممنونم گلم خدا نکنه عزیزم آره والا ژسناش منو هم کشته میگیم آیدین بخند هم ژست میگیره
خاله سانی
9 تیر 93 23:33
الهی بمیرم عزیز دلممم چرا مواظب نبودییییی چقدر کاراش بامزس خیلی خوشم میادهی قطار سوار میشه عزیزممم انشا.. همیشه شاد باشی
مامان مریم
پاسخ
مرســـــــــــــــــــــی غزیـــــــــــــــــــــــزم ممنون که با این همه مشغله باز به ما سر میزنی ببوس جوجورو
مامان جونم(سوگند من)
10 تیر 93 1:05
سلام عزیزم خوشگلم امروز صدای ایدین و شنیدم کلی ذوق کردم جیگرش و برم با این خاله گفتنشعزیز دلم هم خودت ماهی هم پسملت نفس منه وای خاله جون صورتت چی شدهناز من مراقب باش عسلم خوشبحالت میری شهربازی منم میبری الان سوگند عکس ایدین و دیده به من می گفت : مامان نینی نازی با زور فرستادم بره که برات نظر بزارم امروز حس قشنگی پیدا کردم با شنید صدات امیدوارم همیشه شاد و شاد باشید ببوس این نفس من و که عاشق صدای ایدین شدم وای بیام خوردمش
مامان مریم
پاسخ
فائزه عزیــــــــــــــــــــــــــزم ممنونم مهربووووووووووووووونم منم از شنیدن صدای مهربونت خیییلی خوشحال شدم آره این جوجوی ما خیلی فضوله تلفن زنگ میخوره اول چک میکنه بعد میده به من جالا دیدی وقتی لکنت شده بود چرا من اونقــــــــــدر غصه خوردم ای جونم ببوس سوگندمو که انقدر ماهه بگو خودت نازی عروسک
مامان جونم(سوگند من)
10 تیر 93 1:44
الهی عزیزم خیلی سخت بوده بمیرم برات دوستم سوگند خیلی بچه ای با احساسی هستش هر نی نی که می بینه اول نازش می کنه عاشق بچه هاست این کوچولوی ما
مامان مریم
پاسخ
خدا نکنه عزیـــــزم سوگند جونم مهربونه قربونش برم من
ساناز
10 تیر 93 2:05
هی وااااای من پس آیدین هم زخمی شد مریم جون متین هم دوروزه بلا سرش میاد بچه ام زانوش زخم شد... عوضش تو شهربازی و پارک کلی خوش گذروندی و مامانو اذیت کرده قربونش برم خیلی تو عکسا خوجل افتاده انشالا لبت همیشه خندون باشه عزیزم
مامان مریم
پاسخ
آره ساناز جونم ولی عوضش یاد گرفت که دیگه اطراف اون صخره هم نره ساناز جونم من تا همین دو هفته پیش برای آیدین شلوارک زیر زانو میپوشوندم چون گاهی زمین میخورد و سن متین که بود هم حتما روزی چند بارو زمین میخورد ولی چون همیشه زانوش محفوظ بود هیچ وقت زخمی نشد به نطرم برای متین جونم هم فعلا شلوارک کوتاه نپوشون تا حرفه ای بشه ممنونم عزیـــــــزم
مامان روژینا
10 تیر 93 12:40
مریم جون ممنونم که تو قسمت پرسش و پاسخ راهنماییم کردی گلم آیدین توچولو رو ببوس
مامان مریم
پاسخ
ممنون عزیزم و خواهش میکنم شما هم کوچولوی نازتو ببوس
مامی فرزانه
10 تیر 93 13:11
خدای من عزیزم آخه حیف این لوپای نازت نیست اینکارو باهاش کردی مریم جونم خودتو ناراحت نکن هرکاری بکنی هرچقدر مراقبت کنی بچه ها کاری رو که بخوان انجام میدن.ولی واقعا خیلی برای مادر دردناکه درکت میکنم
مامان مریم
پاسخ
فرزانه عزیزم ممنونم آره دردناکه ولی باید عادت کنم جون تازه سن شروع شیطنت هاست ببوس ملینا عسلمو
مامی فرزانه
10 تیر 93 13:13
برای آیدین لوپ قشنگه
مامان مریم
پاسخ
ممنووووووووووووووووووووووووون
ساناز
10 تیر 93 17:09
مریم جون برات خصوصی گذاشتم رسید
مامان مریم
پاسخ
آره گلم
مامان آیسو وآیسا
10 تیر 93 18:08
ای وای عزیزززم صورتت چرا زخم شده خاله جون همیشه به گردش وددر وخوشی مریم جون قربون گلپسری که اینقدر موقع عکس گرفتنم فیگورهای خشگل میگیره
مامان مریم
پاسخ
ممنونم دوست جوووووووووووووونم مثل عکسای نفسای خودت مهربونم ببوس عروسک هارو
الهام مامان علیرضا
10 تیر 93 19:23
بس که گل پسر خوش تیپ می گرده چشم می خوره خوب مریم جون اتفاقا همین اتفاق جمعه تو کاخ سعد آباد برای علیرضا افتاد و با سر رفت ت و شمشادها خوش به حال آیدین جون که با وجود ماه رمضون بازم میره پارک
مامان مریم
پاسخ
ممنونم الهام عزیـــــــــــــــــزم الهی علیرضا جونم هم این بچه ها قصد جون مارو دارن آره الهام جون دلم نمیاد چون من روزه ام آیدین همش خونه باشه حتما بعد افطار شده پارک کوچولو میبرمش ببوس پسر نازتو خانومی
مامان الهه
11 تیر 93 2:34
ای جونم عزیز دلم گونه بچم ببین چی شده . فدای اون خنده های قشنگت ناز خاله . من همیشه همیشه دوستت دارم نازنینممممممممممممممممممممممممممممممممم . تاب ش هم خیلی بهش میاد ماشاا...
مامان مریم
پاسخ
ممنونم عزیزم ما هم همیشه شما و مبین خوشگلو دوست داریم عزیـــــــــــــــــــــزم ببوس خوشگلمو
الهه مامان مبین
11 تیر 93 2:35
یه دنیا بوس برای آیدین ماهم . خوشگلم . عسلم
مامان مریم
پاسخ
مرسی مهربونم
مامان مهراد
11 تیر 93 11:50
الهی من قربون این پسر ناز برم... گونه اش بدجوری زخمی شده ها. امان از شیطونی این وروجک ها.... ولی خیلی خوشم اومد تو همه عکس ها داره میخنده...خیلی هم ناز میخنده. ان شاله همیشه لبخند رو لباتون باشه....
خاله سانی
11 تیر 93 14:46
مریم جون مرسی از تبریکت و اینکه همیشه مارو با نظراتت خوشحال میکنی
مامان مریم
پاسخ
خواهش میکنم عزیزم بنیتای خوشگل رو ببوس
مامانی مهربون
11 تیر 93 18:36
سلام دوست عزیزم مسابقه چیستان برگذار شد اگه می خواین تو مسابقه چیستان بیاین و با دیگر دوستان مسابقه بدین و ببینین که چه کسی برنده میشه بیاین تو وبلاگ من و مطلب اولی که اسم مطلبشم هست مسابقه چیستان رو بخونین و از مقررات اون با خبر شوید و در مسابقه شرکت کنین یادتون نره که اگه میخاین شرکت کنین حتما باید به من نظر بدین که می خواین جواب چند تا چیستان رو بگین اگه میگین 6 تا باید 5 تاش درست باشه تا بتونین جایزه کد زیباساز وبلاگ بگیرین البته من کدشو براتون خصوصی میفرسم پس خوش حالمون می کنین تا در مسابقه چیستان شرکت کنین و بهم بگین می خواین جواب چند تا چیستان رو بگین یادتون نره بیاینا
مامان منیر
12 تیر 93 0:47
سلام عزیزم الهی خیلی ناراحت شدم صورت پسرت اینجوری شده ولی ماشالا پسربچه هستن و هزار شیطنت دارن دیگه چه میشه کرو
مامان مریم
پاسخ
یلام خانومی ممنونم عزیزم بله پسرکوچولوهه شیطونن دیگه ببوس پسری رو
ارام
12 تیر 93 12:09
سلام گاهي ميام وبتون منتها خاموشتوو پستي كه عكسهاي شمال رو گذاشته بودين ميخواستم بنويسم با همسرتون نسبتي دارين؟اخه خيلي شبيه همين!(اما ازونجا كه همسرم بارها بهم متذكر شده اگه عوض كنجكاوي صبر كني حتما به جواب ميرسي) چيزي ننوشتم تا اينكه توو پرسش و پاسخ متوجه شدم پسر عمه دختر دايي هستين! براتون روزهاي و سالهاي خوشي رو ارزومندم
مامان مریم
پاسخ
ممنونم آرام جونم و مرسی که بهمون سر میزنی خانومی من هم براتون آرزوی بهترین هارو دارم
مامان جونم(سوگند من)
12 تیر 93 15:31
برای ایدین شیرین زبونم و مامان مهربونش
مامان مریم
پاسخ
ممنووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووون فائزه جووووووووووووووووووووووووووووووونم
مامان جونم(سوگند من)
12 تیر 93 17:08
خیلی ماهی عزیزم
مامان مریم
پاسخ
شما بیشتر
مینا
13 تیر 93 13:10
سلام مریم جون. شما منو نمیشناسین ولی از اونجایی که من وبتونو زیرو رو کردم خوب میشناسمتون آخه من از خواننده های خاموش وب آیدین جونی بودم خدانکنه من از ی وبی خوشم بیاد چون تک تک پستاشو میخونم تاحالا کلی از دیدن عکساتون و دیدن خانواده گرمتون لذت بردم دوس داشتی به منم سربزن منم ی وب کوچولو دارم ازجای منم گل پسر نازتو ی بوس جانانه بکن
مامان مریم
پاسخ
سلام مینا جون خیلی ممنون که بهمون سر میزنی و خیلی ممنون از این همه لطف چشم خانومی حتما
مامانی
15 تیر 93 16:06
به به میگم مثل همن عشق قطار...
مامان مریم
پاسخ
فقـــــــــــــــــط قطار