آیدین و عروسی
آقا کوچولوی ما تا حالا فقط یک بار عروسی رفته اونم که تب داشت و زود برگشتیم واین عروسی با اینکه نسبت دوری داشت خیلی بهت خوش گذشت و از همه جالبتر برام نون خامه ای خوردنت بود که تا حالا دوست نداشتی ولی اونجا چون گرسنت شده بود چندتا خوردی و من کلی برات ذوق کردم و کلی هم بغلمون رقصیدی و خندیدی و آخرش هم چندتا بادکنک گرفتی و از مراسم آتیش بازی هم خوشت اومد
همه عکسا برش خوردن چون نمیشد عکسای خودمونم بزاریم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی