شروع شهریور
یه شهریور داغ...یه پسرک شیطون...یه مامان کمی مستقل تر شده...روزهای در جریان زندگی...روزهایی که بخواهی و نخواهی داره میگذره...روزهایی که یه روز دلمون براش تنگ میشه...حتی همین الان که فقط یک ماه ازش میگذره....روزهایی که هرروز به خودت قول میدی بیشتر ازش استفاده کنی...و هرچی بیشتر دلت میخواد استفاده کنی کمتر لذت میبری چوت تو ذهنت دو دو تا چهار تا میکنی...پس بهتره بیخیال بشی این حساب و کتاب رو ....فقط سعی کنی آخر شب خوابیدنی چند تا شیرین زبونی و شیرین کاری تو ذهنت مرور کنی که حس کنی....خوب استفاده کردی...حس کنی یه روزی نه اونقدر ها دور.....این شیرین زبونی ها کمتر و کمتر خواهد شد چون بزرگتر میشی...پس همین هارو عشقه
وقتی علایقت عجیب و غریب میشه...وقتی سوای از هر بچه دیگه ای که میره سوپر مارکت با یه خرید دیگه میای بیرون...اون لحظه ها حس میکنم خاص بودن رو دوست دارم حتی اگه خنده دار باشه
چند روزی پیاپی بعد مهد که محمد میبردت مغازه با یه چیز عجیب میومدی خونه....بله...همون اسپری سوسک کش محبوب....و بازی های تو خونه
از مهد اومدی
بقیه اونایی که قبلا آوردی رو هم جمع کردی با هم
عاشق بازی هاتم من
نجات آتش نشانی با جرثقیل
و قطار بازی محبوب
حتی تا زیر میز ناهار خوری فشرده مون
من همیشه مبهوتم چطور جا میشی اونجا
خواب شیرین پس از بازی
یه روز که چهار تا پازل رو بار کامیون کردی و قاطی کردی و من همه رو سوا کردم و تو چیدی
خونه مامانی و نذر سفره ابوالفضل....انقدر شیطونی کردی که فرداش بردمت مهد تا اصلا موقع سفره نباشی
هروقت بابایی بیاد زودی قایم میشی...الانم مثلا قایم شدی
سفره مامان جون
قبول باشه الهی
رستوران محبوبی که از پاسداران منتقل شد به سعادت آباد و به خاطر علاقه تو ما هربار تا اونجا میریم و شام دادن تو به گربه ها
پارک رفتن های شبانه
و وقتی خلاقیت تا اونجا میره که متوجه میشی تعداد زیادی از ماشین هارو میشه به هم وصل کرد
آخرش تونستم فقط خیار رو به عنوان سالاد بهت بدم
عاشق قاشق و چنگال دست گرفتنت هستم
این هم یه روز دیگه که از مهد رفتی مغازه و این بار با ماکارونی اومدی!!عجیبش اینه که تو فقط ماکارونی فرمی دوست داری
تجریش رفتن ها با متروی محبوب و پله برقی های زیاااااد
اولین خرید دفتر به عشق عکس هاش
برام جالبه پازل چیدن تو...برعکس من که از کناره ها میچینم تو از گوشه کار میکنی
و بعد از بارها چیدن فهمیدم شاید به خاطر مک کویین محبوبه...البته همه پازل هارو بدون توجه به دیواره ها از یه گوشه میچینی...عاشق تمرکزتم
و باز هم مثل همیشه....بیشتر از همیشه...دوست دارم کوچولوی شیرینم