آیدینآیدین، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 21 روز سن داره

آیدین عشق ما

یه مامان که دوست داره همیشه همسن پسرش بمونه!

تولد محمد و شب عید

1394/1/6 14:39
نویسنده : مامان مریم
1,276 بازدید
اشتراک گذاری

از سال اول ازدواجمون یه کار خاص کردیم...یه فیلم کوچولوی هندی کم داریم که فقط و فقط فیلم های توش تولد محمد که 29 اسفند یعنی شب عیده و لحظه سال تحویله...بعدش اون فیلم رو درمیاریم تا سال بعد....چند وقت پیش که اون فیلم رو نگاه کردم خیلی قشنگ بود...9 تا عیدی که تو چند دقیقه سن من و محمد یک سال بهش اضافه شده....5 تا سال تحویل بدون بچه و 4 تا با تو که هز سالش یک سال بزرگتر شدی...تو این فیلم 1 ساعتی میتونی 9 سال زندگی مارو... بزرگ شدنمونو...پخته شدنمونو...تفاوت چهره هامونو تو این 9 سال یکجا ببینی...حتی از 6 سال پیش که دوربین دیجیتال داریم و کلا با اون هندی کم کاری نداریم هم فقط نگه داشتیمش برای همین لحظه سال تحویل و اون فیلم قشنگآرام

سال اول یه مریم 23 ساله و یه محمد 28 ساله...خیلی کوچولو بودیم....هر 10 دقیقه یک سال میگذره و تماشای این همه سال تو یک ساعت خیلی شیرینه...

خصوصا بعد حضور تو...بعد یکباره بزرگ شدنمون....تفاوت ها خییییییلی آشکاره...خونه با بچه و خونه بی بچه خیـــــــــــــلی فرق داره

نمیدونم چرا قبل بارداری همیشه فکر میکردم بچه یه موجود آروم و شیرینه که اون گوشه موشه ها واسه خودش میپلکه و کاری هم به کسی نداره و فقط باید باهاش بازی کرد و حال کرد

زندگی بعد بچه دار شدن زیر و رو میشه...ولی قبلا فکر میکردم آب هم از آب تکون نمیخوره و فقط یه عروسک به خونه اضافه میشه....عمرا فکر نمیکردم با این همه تغییر و زیرو ور و شدن و تفاوت....باز هم انقدر عزیز باشی و دوست داشته باشیم

بعد از چهار سال بلاخره تونستیم هفت سینمون رو روی میز وسط بچینیم...کاری که چهار سال بود اصلا بهش فکر هم نمیکردم...چون همه چیزش رو خالی میکردی...امسال هم فقط برای سال تحویل و عکس رو میز چیدم و با دیدن اینکه شیطنتت نسبت به پارسال کمتر شده هنوز رو میز موندگارهمحبت

الان وقتی نشستم و دارم این پست رو مینویسم...وقتی رو میزمون هفت سین پهنه و سریال نوروزی پخش میشه و هوا آفتابیه و نور خورشید تو خونه پهنه....حس میکنم خانواده یعنی این...

 

                  

دو شب مونده به عید سپیده ساعت 8 شب بهم زنگ زد که میای بریم پیاده روی...با محمد قرار گذاشته بودم یک ساعت بعد بیاد دنبالمون و بریم بیرون...با خودم گفتم با سپیده میریم و با محمد تو خیابون قرار میزاریم و حاضرت کردم و رفتیم تو شلوغی خیابون ها

 

                

 

                

 

ساعت شد 9 و یهو با سپیده هوس تجریش کردیم...قرار شد زود بریم و نیم ساعته برگردیم...فقط هدف همون حال و هوا و بوی عید بود ...سوار مترو شدیم و چند دقیقه بعد تجریش بودیم ولی....آنچنان بارونی گرفت که همه خودشونو کشیدن کنج دیوار و ما جرات نداشتیم تا کنج دیوار هم بریم...زیر سرپناه نایلونی که فروشنده های دست فروش درست کرده بودن همه پناه گرفتیم..سپیده هم برات یه قطار کوچولو خرید...خیلی خیلی اون بارون و اون هیجان مردم و پناه گرفتن زیبا بود...خیییلی زیاد

              

تقریبا موش آبکشیده بودیم...یعنی از صورت هر سه مون آب میچکید و خیـــــــس آب بودیم ولی انقدر هوا قشنگ بود که اون روز شد قشنگترین گردش اسفند سال 93 ما

و این هم آیدین خیس آب و هنوز محو سبزه و ماهی و هفت سین من

              

 

              

 

              

دیگه حتی تو بازارچه سبزی و تره بار هم همه جمع کرده بودن و جاشون بساط هفت سین بود و چی قشنگ تر از این

             

 

             

 

اون شب خیلی دیر برگشتیم و همه هم تند تند زنگ میزدن که کجا بردین بچه رو سرما میخوره...ولی من میشناختمت که داشت بهت خیلی خوش میگذشت...برای همین شام رو هم سه تایی بیرون خوردیم و ساعت 11 رسیدیم خونه ولی....خیلی خوب بودآرام

و روز اخر یعنی 29 اسند و روز تولد محمد....یادمه 9 سال پیش که میخواستم برای محمد کیک تولد بخرم همه قنادی های منطقمونو زیر و رو کردم و هیچ کجا کیک نداشت...چون شب عید بود و همه مغازه رو پر از شیرینی عید کرده بودم و تو اخرین قنادی که دیگه انقدر دور شده بودم که با تاکسی برگشتم خونه بلاخره کیک پیدا کردم ...و الان 9 ساله کیک تولد محمد رو از همون جا میخرم....یادمه بعد اومدن تو 5 ماهه بودی که با خودت رفتم و همه سالهای بعد رو هم باز با هم رفتیم...امسال هم همینطور...عصری چون میدونستم که ظهر نخوابیدی و سال تحویل حتما خواب خواهی بود اول هفت سینمون رو چیدم و بعد ازت کلی عکس گرفتم

             

 

             

 

             

 

             

تو آخرین گردش اسفند ماهی آینه خریدم و تنگ موند برای روز اخر که چون زیر بارون خیس شدیم قیدشو زدیمغمگین

اینجا هم اصرار که رو ماشینت بری و من هم از لبخندت استفاده کردمآرام

             

 

             

 

             

خیلی جالبه...همه عکس های قبلی با فلش بود و انقدر تاریک...و این عکس بدونه فلشه!متفکر

             

 

             

 

             

خلاصه...بعدش هم رفتیم با هم قنادی و کیک خریدیم و دادم روش از طرف تو تبریک نوشتن و بعد هم رفتیم خونه مامان جون که اونها هم تو تولد بابامحمدمون باشنمحبت

             

این جامدادی توماس هم عیدی بابا بهت بود که انقدر سرت بهش گرم شد اصلا یادت رفت کیک رو هزار بار فوت کنیخندونک

             

بعد هم اومدیم خونه و تو خوابت برد...من هم ساک سفر رو بستم چون قرار بود درست بعد سال تحویل راه بیفتیم به سمت شمال....محمد هم دوش گرفت و رفت بخوابه ولی خوابش نبرد...من هم درست تا سال تحویل داشتم بدو بدو میکردم ولی...این اولین سال تحویلی بود که بعد اومدن تو تونستم درست لحظه سال تحویل بشینم و قران بخونم و دعا کنم....عیدیمون رو از لای قران محمد بهمون داد و تو غرق خواب بودی....

              

 

سفرمون خیلی عکس داره و بمونه برای پست بعدی

درسته لحظه سال تحویل خواب بودی ولی...دعای اول و اخرم خودت بودی....دعا برای سلامتی جسم و روحت...دعا برای شادی همیشگی و خنده دائمی....دعا برای عزیزان و عشق تو قلبهامون به هممحبت

عیدت مبارک پسرمبوس

پسندها (15)

نظرات (33)

مهربوون(محیا)
6 فروردین 94 15:23
سلام خانومی .... همیشه به سفر و خوشی،.... اومدین استان ماااا... خوش اومدییین ... هوا که یسره بارونی بوده امسال ... قربووون ذوق آیدینی ... واقعا ک حال و هوای روزهای آخر سال ی چیز دیگست ... تولد همسرتون مبارک ...انشاالله سالیان طولانی کنار هم خوشلخت و سلامت باشید دوستم... چه تیپی زده گل پسرمووووون .... چه کار خوبی مریم جوووون .... که فیلم داری از،این لحظات .... زندگیتووون سرشار از شادی و خوشبختی .... سال خوب و خوشی براتوون آرزومندم
مامان مریم
پاسخ
سلام محیای عزیزم ممنونم دوستم....اتفاق امسال انقدر بارون ندیدیم خیلی هم برامون خوشایند بود...خصوصا هوای مه آلود ممنونم عزیـــــــــــزم....مرسی برای محبتت و آرزوی زیبات دوستم من هم براتون بهترین لحظات و اتفاقات رو آرزو میکنم خانومی
مامان عليرضا
6 فروردین 94 17:02
سلام مریم جونم.شمال خوبه؟خوش میگذره؟ گل پسرم خوبه؟ ایشالا که خوب و خوش باشید. چه کار جالبی کردید.چقدر خوشم اومد از این فیلم های فقط یکبار در سال.ایشالا که تا صد ها سال از این فیلم ها جمع کنید و یه صندوق چه ی پر ازشون داشته باشی و تو همشونم فقط شادی و خنده باشه. چقدر آیدینی موقع خرید بهش گذشته با اینکه خنده ی خوشگلش مثل همیشه رو لبش نیست ولی ذوق کودکانه تو چشاش معلومه.ایشالا همیشه برق شادی تو چشماش باشه. عکسای سفره هفت سین جوجو هم خیلی نازه.عاشق خنده هاشم.همیشه از خنده های آیدینی خنده به لبم میاد.خدا برات حفظش کنه. منتظر عکسای شمال هستیم و امیدوارم سفر خوبی براتون باشه. پسر طلام رو خیلی ببوس
مامان مریم
پاسخ
سلام الهام گلم...خوبی دوســـــــــــــتم برگشتیم و الان تهرانیم الهامی جونم مرســــــــــــی دوستم جالبیش به اینه که پشت سر همه...یعنی تو این فیلم فقط سال تحویله و هر 10 دقیقه یک سال بعد رو میبینی...وگرنه تو آرشیو های پراکنده که فیلم سال تحویل زیاده... مرسی برای آرزوی قشنگت مهربوووووووونم بچم شوک شده بود...تا حالا تو بارون بیرون نبرده بودمش که اینجوری خیس اب بشه...ولی بهش خوش میگذشت و همه جارو با دقت و کنجکاوی میپایید مرسی دوست گلم....من هم از دیدن خنده های علیرضای نازم و همه بچه ها خیلی خوشحال میشم...یه پا لطف و عشقن بچه ها حتما دوستم...ممنونم از محبتت...ببووووووووس علیرضای گل منو
مامان کیانا و صدرا
6 فروردین 94 22:10
سلام.ایده ی فیلم برداریت بیست آبجیبیست بیست بیست....شبت خوش و بعدا میامراستی من عاشق این رنگ شلوارم....ولی متاسفانه واسه پسری پیدا نکردم و امسال کنفیها بود که این رنگ و رو رو نداشت...منم تهرون میخوام
مامان مریم
پاسخ
سلام مرضیه جوووونمآره خودم هم خیلی دوسش دارم....تو اولین سال انقدر من و محمد بچه ایمو هرچی جلو تر میریم خصوصا بعد آیدین هی بزرگ میشیم شلوار آیدین؟؟؟شلوارش نو نبود...همون جین قبلی بود....چون با این لباسش ست بود پوشونده بودمتهرون الان خیلی عاااااااااالیه....خلــــــــــــــــــــون...عشــــــــــــــــق
مامان کیانا و صدرا
6 فروردین 94 22:12
آقا محمد تولدتون مبارک...امید که سالیانی طولانی کنار خانواده سلامت و با نشاط روزگار بگذرانید.شاد باشید و موفق
مامان مریم
پاسخ
ممنوووووووووووونم مرضیه گلمقربوووووووووووونت
عمه فروغ
7 فروردین 94 0:02
سلام مریم جان خوب هستید؟آیدین گلم خوبه؟ چه کار قشنگی این که در 1 ساعت 9 سال زندگی رو نشون بدهآیدین در آینده حتما از دیدنش لذت میبره معلومه که زیر بارون حسابی به آیدینی خوش گذشته عکس های کنار سفره هفت سین گل پسری هم خیلی خوب شده ان شاا.. 1000 عید رو تجربه کنی آیدین گلم تولد آقای همسر هم مبارک ان شاا.. همیشه زنده باشه و سایش بالا سر شما و آیدین گلم باشه و در کنار هم همیشه شاد و خوش باشید خوشحالم که سفر بهتون خوش گذشته همیشه به گردش و شادی منتظر عکس های خوشگل سفر آیدین هم هستیم و در آخر میخوام به دعاهای قشنگ آخر پستت برای آیدین آمین بگم و امیدوارم که بهترین ها برایت در تقدیرت باشه
مامان مریم
پاسخ
سلام فروغ عزیزم...مرسی دوستم قربون محبتت....و البته خود ما...وقتی این 9 سال انقدر جالبه اگه خدا بخواد و عمری باشه 40 سال باید جذاب تر هم بشه برای همه محبتت ممنونم دوست گلم حتما دوست مهربونم...عکس ها این بار زیاده و گذاشتم خستگیم دربره که با انرژی برم سراغشون ممنوووونم برای این همه محبت و مهربونیت....ببوس آرشیدای نازم رو
مامان فهیمه
8 فروردین 94 1:35
سلام مریم جون سال نوت مبارک تولد همسری هم مبارک انشالا همیشه سایش بالا سرتون باشه چه هفت سینی آفرین چه گل پسری عزیزم از طرف من ببوسش با اون خنده قشنگ رو ماشینش واااای آیدین و ببین چه خیییس شده موهاشووو.خدا رو شکر که سرما نخورد. انشالا مسافرتم خوش بگذره و با یه پست پر از عکس بیای پیشمون.
مامان مریم
پاسخ
سلام فهیمه گلم...ممنونم عزیزم ممنونم خاله جون مهربوووووووونم...قربون همه مهربونی هات آیدین تازه تحت محافظت من بود...باید منو میدیدی...خداروشکر زیاد اهل ارایش نیستم...یعنی از همه صورتم اب میچکید آره خداروشکر...از سفر برگشتیم و سر فرصت با پست جدید میام دوستم
مامان ِ یسنا
8 فروردین 94 11:13
سلام مریمی عزیزم ... خوبی دوستم؟ آیدینی چطوره؟ چه کار جالبی کردین ...آفرین ... مثل همیشه کارات خاصه ... باید دیدنش خیلی جالب باشه تولد همسری مبارک باشه .. امیدوارم همیشه و همیشه در کنار هم خوشبخت باشین عاشق خنده های خوشگل آیدینیم . ایشالا سالیان سال زندگیتون پر باشه از این لبخندهای زیبا ....
مامان مریم
پاسخ
سلام دوستم..ممنونم عزیزم..شما خوبین آره کار قشنگیه...اتفاقی اینجوری شد..اولین تولدشو که یه فیلم نو انداختم تو دوربین تا با سفرهامون قاطی نباشه تا سال بعد با همون چند دقیقه فیلم خالی مونده بود...سال بعد فکر کردم بزارم این فیلم فقط برای تولد و سال تحویل باشه و شد این ممنونم دوست مهربووونم مرسی عزیزم..من هم عاشق خنده های ناز یسنا گلیمون هستم
مامان ِ یسنا
8 فروردین 94 11:15
اومدین شمال؟؟ چه خوب .... بیصبرانه منتظر عکسای قشنگتون هستم.. ببوس آیدین خوش خنده رو جای من
مامان مریم
پاسخ
آره...شمال و بهشت ایران...واقعا خوش به حالتون که انقدر به زیبایی ها نزدیکین و ببوس یسنای نازم رو
mahtab
8 فروردین 94 17:35
سلام عيدتون مبارک و صد سال به اين سالها تولد همسرتون با تاخير مبارک..سايشون رو سرتون مستدام راستي خواهرمنم 29اسفند به دنيا اومده....
مامان مریم
پاسخ
سلام مهتاب عزیزم...قربونت دوستم...من هم براتون بهترین ها و زیباترین هارو آرزو میکنم چه جالب...بچه های دقیقه 90 هستن دیگه
مامان کیانا و صدرا
8 فروردین 94 21:15
سلام.میدونم جین قبلیه!!!فقط تاکید کردم روشراستی من یه نظر دیگم داشتم.نرسیده؟؟؟شبتون خوش مریمی جونم.از دیروز تا حالا کامی جان کابلش قطعی داشت تازه درس شده منم اومدم نت
مامان مریم
پاسخ
سلام من هم میخواستم تاکید کنم پسرم مثل مامانشه و شب عیدی سرتاپا نو نمیشه همون لباس و کفشش نو بود فقط نه همینا که تایید کردم رسیده....بیچاره کامی میخواسته استراحت کنه خوووووو نمیدونست تو سمجی
دختربهاری
9 فروردین 94 1:41
ای جووووونم آیدین جونم چه لباسای قشنگی خریده... مبارک باشه عزیزم... وای مریم جون سفرتون چقدر قشنگه...
مامان مریم
پاسخ
ممنونم عزیـــــــــــــــزم....این نظر لطفته خانومی مرسی از محبتت دوستم
مامان کیانا و صدرا
9 فروردین 94 8:08
سلام و صبحتم بخیر...مریم! منم امسال میخواستم آینه ی ماهی دار بخرم... دوستم بدقولی کرد که قرار بود واسمون قیمت مناسبشو بیارهمنم دیگه قیمت نامناسبشو نخریدماز این ظرفهای سفالی هم رفتم بخرم بعد باز دیدم چینی گل سرخ یادگار مامی دارم بازم نخریدمالان در مورد من چی فک میکنی؟؟؟؟به جان خودم اسکروچ نیستم فقط استفاده ی بهینه میخوام از لوازم داشته باشم.خخخخخخخخخخخ
مامان مریم
پاسخ
سلام و صبح شما هم بخیر....دوست گل گلاب خوب کردی قیمت نامناسب رو نخریدیراستش من هم روز اولی اون حوض ماهی کوچولو رو 45 تومن قیمت گرفتم...گذاشتم بمونه سری های بعدی که میرم و دستم خالی باشه...هربار میرفتم به جای ارزون تر شدن هی گرون تر شد...بار اخر گفت 65 تومن!!!من هم روز آخر واقعا میخواستم با هر قیمتی بخریم ولی اون بارون باعث شد نتونیم بمونیم و همش بدو بدو بودیم آینه رو بار قبلش که با ایدین رفته بودیم با ماهی ها خریدم و دستم دیگه جا نداشت برای تنگ...خصوصا که نگران ماهی ها هم بودم....خلاصه قسمت نشد...حالا دوباره رفتیم اگه دیدم میخرمش و اگه نبود هم ایشالا سال بعد و.............درباره اسکروچ بودنت....خودت نظرمو میدونی دیگه...
مینا
9 فروردین 94 11:16
سلام مريم جونم. من اومدم باكلي شرمندگي واقا خيلي زشته تو روز نهم عيد تبريك گفتن ولي باوركن بدجور سرم شلوغ بوده. امروزم دارم ميرم سفر و يكي دوساعت ديگه راه ميفتم ولي دلم نيومد تبريك نگفته برم فوري كامپيوترمو روشن كردم و گفتم تندي تبريك بگم عزيزم يكي از قشنگترين اتفاقاي امسال من اشنايي با ني ني وبلاگ و پيداكردن دوستاي گلي مث شماس. خيلي دوستون دارم شايد جالب باشه بدوني تو لحظه سال تحويل توذهن يه دختر جوون با كلي ارزوهاي رنگي جا داشتين. خنده شيرين آيدين جوني و لبخنداي مهربون شما جز چيزايي كه هميشه توذهنمه و طبيعتا وقتي يادتون باشم تودعاهام خيييييييييلي جا دارين. خيلي شلوغ پلوغ نوشتم اميدوارم سردراورده باشي اميدوارم سالي پر از اتفاقاي قشنگ و رنگاوارنگ منتظرت باشه نوروزت مبااااااااارررررررركــــــــــــــــــــــــ
مامان مریم
پاسخ
سلام مینای عزیزماین چه حرفیه دوست خوبم...دوستی که این حرفارو برنمیداره امیدوارم سفر بهت خییییییییییلی خوش بگذره و خستگی همه این چند ماهه بدو بدو امتحان از تنت در بره و ممنونم از اینکه به یادمون بودی و برای تبریک اومدی اون هم بین شلوغ و پلوغی سفر مینا جون کامنتت یکی از اون کامنتایی بود که لبخند رو مهمون لب میکنه...که عشق ازش موج میزنه....که صداقتش به دل میشینه...و باید بگم من هم از دوستی باهات خیلی خوشحالم و شخصیتت و همت و تلاش و دیدت رو به زندگی دوست دارم عزیزم....خیلی هم خوشحالم از دوستی باهات دوستم از این همه لطفی که بهمون داری یه دنیــــــــــــــــا ممنوووووووووووون من هم برات بهترین اتفاقات رو تو سرنوشتت آرزو میکنم عزیزم سال نو تو هم مبـــــــــــــــــارک
مریم(مامان کیان)
10 فروردین 94 17:04
سلام به مریم مهربونم و ایدین خوش خنده ام عزیزم اول تولد همسرت مبارک و امیدوارم سالهای سال اون حلقه فیلم و پر کنید و هر بار با دیدنش کلی خوشحال بشین مریم جونم شرمنده انقدر دیر بهتون تبریک گفتم میخواستم با لبتاپ کامنت بزارم که غلط املایی نداشته باشم
مامان مریم
پاسخ
سلام مریمی مهربووووووووووونم ممنونم دوست گلم...قربونت برم این حرفا چیه دوستم.....خیلی هم ممنونم ازت
هدیه
11 فروردین 94 12:04
سلام مامان مریم عزیززززززززززز حالتون چطوره و امیدوارم که حالتون خوب باشه و حال کوچولوی نازتون چطوزه؟ سال نو رو بهتون تبریک می گم و امیدوارم سالی توام با تندرستی و شادی و خیروبرکت براتون باشه تولد همسرتون هم بهتون تبریک می گم البته با تاخیر و انشالله تنشون سالم و سایشون همیشه بالای سرشما و آیدین عزیز باشه
مامان مریم
پاسخ
سلام هدیه جان...ممنونم عزیزم از محبتت...من هم سال نو رو به شما تبریک میگم و براتون بهترین هارو آرزو میکنم....ممنونم برای تبریک و محبتتون و مرسی برای همه لطفی که داشتین
هدیه
13 فروردین 94 14:28
سلام مامان مریم عزیز امیدوارم حال شما و کوچولوی نازتون خوب باشه و سال جدید رو به خوشی و شادی شروع کرده باشین . سال جدیده هیچ وقت دلممممممممممم نمی خواد کسی ازدستم ناراحت باشه اگه رفتاری انجام دادم که باعث شده ناراحتی پیش بیاد و به روم نیاوردید از اینجا ازتون معذرت خواهی می کنم اگه دوست داشتین به منم سربزنید خوشحال می شم
مامان مریم
پاسخ
سلام عزیزم...ممنونم ازتون خانومی...خواهش میکنم ....من فقط وقت نداشتم نت بیام و کامنت همه دوستان رو دیر تایید کردم...امیدوارم سوءبرداشت نکرده باشین ممنونم از لطفتون....سال خوبی رو براتون ارزو میکنم
کوثر
13 فروردین 94 20:18
´´´´´´´´´¶¶¶¶´´´´´´¶¶¶¶¶¶ ´´´´´´´¶¶´´´´´آپ کردم ´´´´´´¶¶ ´´´´´¶¶´´´´´´ بدو بیا ´´´´´´´´¶¶ ´´´¶¶´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´¶¶ ´´¶¶´´´راستی نظر یادت نره هااااااا´´´´¶¶ ´´¶´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´¶´¶ ´¶´´´´´´´´´´´´´´´´¶´´´´´´´´´´´´´¶ ´¶´´´´´´´´´´´´´¶¶¶¶´´´´´´´´´´´´´´¶ ´¶´´´´´´´´´´´´¶¶´¶´´´´´´´´´´´¶´´´¶ ´¶´´´´´´´´´´¶¶¶¶¶¶´´´´´´´¶¶¶¶´´´´¶ ´¶´´´´´´´´´¶¶¶¶¶¶¶´´´´´´¶¶´´¶´´´´¶ ´´¶´´´´´´´´¶¶¶¶¶´¶´´´´´¶¶¶¶¶¶´´´¶ ´´¶¶´´´´´´´¶´´´´´¶´´´´¶¶¶¶¶¶´´´¶¶ ´´´¶¶´´´´´´¶´´´´¶´´´´¶¶¶¶´´´´´¶ ´´´´¶´´´´´´¶´´´¶´´´´´¶´´´´´´´¶ ´´´´¶´´´´´´¶¶¶¶´´´´´´´´´¶´´¶¶ ´´´´¶¶´´´´´´´´´´´´´´´¶¶¶´´¶ ´´´´´¶¶¶´´´´´´´¶¶¶¶¶´´´´´´¶ ´´´´´´´´¶¶¶´´´´´¶¶´´´´´´´¶¶ ´´´´´´´´´´´´¶¶´´´´´¶¶¶¶¶¶´ ´´´´´´´´´´¶¶´´´´´´¶¶´¶ ´´´´´´´¶¶¶¶´´´´´´´´¶´¶¶ ´´´´´´´´´¶´´¶¶´´´´´¶´´´¶ ´´´´¶¶¶¶¶¶´¶´´´´´´´¶´´¶´ ´´¶¶´´´¶¶¶¶´¶´´´´´´¶´´´¶¶¶¶¶¶¶ ´´¶¶´´´´´´¶¶¶¶´´´´´¶´¶¶´´´´´¶¶ ´´¶´´´´´´´´´´¶¶¶¶¶¶¶¶´´´´´´´´´¶ ´´´¶¶´´´´´´´´´¶´´´¶´´´´´´´´´´¶
مامان کیانا و صدرا
15 فروردین 94 8:23
سلام خواهر....خوبی؟خوشی سلامتی؟؟ما که دیگه از امروز میریم سر کار ولی آی غبطه خوردم به تو که میدونم الان هم خوابی و آیدینم که مهد نمیبری و خاطر جمعی که هیچ اتفاقی نیفتاده و هنوزم تعطیلات داریباز هم تضادها اومدن
مامان مریم
پاسخ
سلااااااااااام دوست جووووووونم مرسی گلم...تو خوبی؟؟؟خسته نباشی.....وااااااااااااااااااقعا حق داری غبطه بخوری!!! اتفاقا برای من اتفاق خوبی افتاده...تعطیلات تموم شده...خیابون ها باز شلوغ میشه...ددر رفتن شروع میشه....تازه خونه تکونی کردیم و همه جا هم تمیزه و آآآآآآیییییی حال میده و با همه این تضادها.....دلای نزدیکمونو عشـــــــــــــقه
آیدا و نیکتاوعاطفه
15 فروردین 94 17:51
سلام اگر علاقه به اشپزی دارید خوش حال مشم به وبلاگمون سربزنید
مامان ریحانه
16 فروردین 94 12:01
سلام مریم جونم ببخش عزیزم که دیر اومدم کاشان بودم و شرایط اصلا برایم مهیا نبود که کامنت بگذارم ولی پست قشنگت و همون اوایل خوندم اول با تاخیر تبریک میگم تولد یار همراه زندگیت و امییدوارم که سالیان سال با هم زندگی کنید و فیلمهای زیادی را از سالهای خوشبختیدون بگیرید مریم جون خوشم میاد از ایده های جالبی که داری مثلا همین فیلمی که از 9 سال زندگی قشنگت داری نشان از شور زندگیه امید آنکه این شور هر روز در تو پر رنگ و پر رنگ تر بشه
مامان مریم
پاسخ
سلام ریحانه گلم...قربونت عزیزم...این چه حرفیه...محبت میکنی و میای دوستم ممنونم از همه مهربونی ها و لطفت عزیزم مرسی خانومی....من هم براتون زیباترین و قشنگترین خاطرات و لحظات رو آرزومیکنم ریحانه جوووونم....ببوس نازنینمو
مامان ریحانه
16 فروردین 94 12:12
مریم جون هفت سینت خیلی قشنگه امیدوارم که همیشه دلت بهاری باشه همه چیز عین همونی شد که خودت می خواستی و قولش و به آیدین جون داده بودی رفتن به تجریش و بازار دستفروشها و استشمام بوی بهار در هوای بهاری مریم جون علایق من و تو خیلی بهم نزدیکه من هم عشق اینکارام و بهار را بر عکس زمستون با جون و دل دوست دارم عکسهای آیدین و با اون موهای خیس که دیدم راستش منم نگران شدم که آیدین سرما نخوره ولی دیدم شادی که جوجو کوچولو داره سرما رو شکست میده امید آنکه همیشه دلش شاد باشه و وجودش شادمان کنه دل شما رو خیلی ببوووووووووووس پسر شاد و خوشگل و
مامان مریم
پاسخ
ممنووووووووووونم دوست گلــــــــــــــم بعد سالها بلاخره میتونم رو برنامه ریزی جلو برم....از بعد آیدین همیشه لحظه آخر برنامه هام به هم میخورد چون شرایط با یه کوچولو سختتره و خدارو شکر امسال تونستم تلافی چند سال گذشته رو دربیارم واقعا بهار و زیبایی هاش خییلی قشنگ تر از هر فصلیه درسته همه خیــــــــــــس شدیم...ولی هوا سرد نبود و خیلی بهاری بود...ایدین هم انقدری بهش خوش میگذشت که ارزش هر پیامدی رو داشت...ولی میدونستم لباساش کافیه و از تو خیس نشده قربووووووووونت عزیزم....ممنونم برای همه محبتت عزیزم
مامان علی
16 فروردین 94 18:53
سلام مریم مهربونم با با فعال هنرمند اکتیو جیگر توسال جدیدم پست گذاشتی به قول علی دمت گرم مریم گلی من گفتمت که فقط نت گوشی داشتم که وب باز نمیکرد یعنی باز میشد اما لود عکس و...براش سنگین بود وکلا بیخیال نی نی وبلاگ شدم وبالاخره برمنزل فرود امده ونت گرانقدرمان دراغوش کشیدیم! قربون این پسر خوشمزه وخوش خندم بشم چقدر ماه شده واقا چقدر پیرهنش بهش میاد وای مریم چه دل وجراتی چقدر خیس شده بچگی موهاش زیر ابه.خداروشکر سرمانخورده. ایدهی فیلم هم فوق العاده بود عزیزم خیلی خیلی به دلم نشست ودوست دارم واسه علی منم از امسال این کارو کنم. تولد همسرتم بهش تبریک میگم.ایشالله سایش تاابد روسرتون برقرار وتنش سلامت باشه عزیزم هفت سینتم عالی منم فیروزهای گرفتم اما مریم میدونی چی شده؟اگه راهی میدونی بگو یک درایو واسمش وگذاشتم علی وتمام عکسه وفیلم هاش تو اون ریختم حالا ویندوز عوض کردم ومتاسفانه اون درایو ونشناخته بالا نیاورده به زور ریکاوری یکمش اومده اما باز نمیشه خیلیاش دارم دق میکنم همه خاطراتش ....از هفت سینم فقط یک عکس دارم وبس که اونم علی همه رو بهم ریخته...وای اصلا کل دقایق سال نو عکس گرفتیم هیچی ندارم تازه من اصلا چاپ هم نکردم هیچی دیگه فیلم ها وصداش الهی بگردم بچم بی خاطره شد بازم براتون ارزو میکنم سال خوشی روشروع کنین ومیبوسمتون
مامان مریم
پاسخ
سلام زهار جون عزیـــــــــــزم اتفاقا خیییلی تنبلم....13 روزه از سفر برگشتیم و هنوز پستشو نزاشتم...تازه دیروز یه عالمه عکس رو ریختم رو دسکتاپ که سر فرصت سایز کم کنم و برم برای آپلود....این بار انقدر زیاده خودم هم کم آوردمقربون این علی نفس با تیکه کلامای ناااااااااااااازش میدونم عزیزم...من هم با گوشی وب اومدم و پشیمون شدم...کلا آدم سردرد میگیره...اونم وقتی به سایز لبتاپ عادت کردی البته من با اینترنت خونه اومدم و سرعت همون بود...ولی کلا با گوشی سختتره به نظرم مرســـــــــــی خاله مهربوووووووووون...پیرهنش عیدی مهناز بهش بود و من هم خیلی دوسش داشتم دیگه یا ددر میشه یا خونه گرم و نرم....بازار گردی و ذوق و شوق ....بارون یهویی بهاری هم داره....آقا پسری باید این چیزارو درک کنه دیگه ممنونم عزیزم...آره خصوصا واسه بچه ها که تفاوت هر سال با سال قبل خیلی قشنگه....اما هرچی فیلم جلوتر میره ...آدم گریش میگیره ممنونم برای همه مهربونی و محبتت دوست خوبم وااااااااااااااااای...زهرا جون....چه بداصلا وحشتناکه.....یعنی این همه خاطره از بچگی تا حالا پرید؟؟؟برای من دو تا دونه عکس تو خیابون آیدین از گوشیم حذف شد هم دردناک بود....ولی حسابی ترسوندیم...من هم همه عکسای آیدین رو ریختم تو یه درایو...یه سریشو چاپ کردم ولی خوب بقیه چی؟؟؟ جز ریکاوری راهی نیست؟؟؟نمیدونم زیاد سردرنمیارم نمیشه جور دیگه ای همه عکس هارو برگردوند؟؟؟وااااااااای خیییییییییلی ناراحت شدم ممنونم عزیزم از دعای زیبات...ولی حتما بهم بگو عکس و فیلمای پسری برگشت یا نه
مونا
17 فروردین 94 2:06
سلام مریم جون. شب خوش . میبینی چه ساعتی اومدم وبت؟!!!!! به علت کمبود وقت!!مجدد سال نومبارک عزیززززززممممم. انشا . سال خوبی در کنار خانواده عزیزت داشته باشین.... منم مثل همه عزیزاااانی که اینجا اومدن و نظر دادن از ایده فیلمبرداری این 9 سال خیلیییی خوشم اومد. خوبیش اینه که آقا محمد هم همپای شما با احساسه ....و پا به پای برنامه های احساسی شما پیش میاد.عااالیه.... انشا . 120تا سال تحویل رو تو دوربینتون فیلمبرداری کنین ... بدو بدوهای تجریشتون رو عششششششقه و اون بارون و عکس آیدین هم زیباست. خداروشکررررر که بعدش سرما نخورد....جدیدا منم با عکسای شما تجریش گردی میکنم...! هفت سین ات هم محشره و حکایت از سلیقه زیبای تو خانم کدبانو داره. احسنت به ایدین که مامانش مینویسه اقا شده و مرد کوچک مامانی شده.... باز میام میشت رفیق شفیق.... فعلا نیمه شبت خوووووش
مامان مریم
پاسخ
سلام مونای عزیزم...خوبی دوستم...دسته گل ها خوبن الهی....میفهمم با دو تا فرشته باید وقتت خیلی پر باشه...ممنونم که با این وقت کم به یادمونی دوستم مرسی خانومی...سال نو شما هم مبارک و من هم بهترین ها رو براتون آرزو میکنم...و ممنونم برای محبتت....نمیدونم بهش میگن تفاهم...شباهت ....شاید هم دلم رو نمیشکونه...ولی همیشه با همه خواسته ها و گاهی لوس بازی هام کنار اومده ممنونم گلم...الهی شما هم 120 تا عید و سال به سال بزرگ دشن فرشته هاتو ببینی خوشحالم که گردش هامون تونسته شما رو هم به ذوق بیاره...راستش تو هر باری که بیرون میرفتیم یه حس خوبی از حال و هوای عید داشتم که دلم میخواست همتونو توش سهیم کنم یه دنیا ممنونم از این همه مهربوی و محبتت که از سطر سطر نوشته هات میرسه عزیــــــــــــــزم...ببوس بابان و علی گلمون رو
رها
17 فروردین 94 10:08
سلام دوست مهربانم سال نو مبارک، سالی پر از خیر و برکت و سعادت و سلامت و سرشار از کامیابی و خوشبختی برای شما آزرومندم،دوستتان دارم
مامان مریم
پاسخ
سلام رها جان ممنونم عزیزم...سال نو شما هم مبارک و من هم بهترین ها و زیباترین لحظات رو براتون آرزو میکنم دوستم
رها
17 فروردین 94 10:13
سلام عزیزم چقدر پیراهن به آیدین جون میاد،هزارماشاا... پراز انرژی هست و خوشرو و مهربانعکسهای قشنگی گذاشتید،اینبار که تهران میام حتما به بازارتجریش سر می زنم،عکسها نشان میده که بازار قشنگیه تولد همسرگرامیتان مبارک،انشاا... سالیان سال در کنار هم به خوبی و خوشبختی زندگی کنید
مامان مریم
پاسخ
ممنونم از این همه محبتت رهای گلم و مرسی برای لطفی که بهمون داری ....حتما این کارو بکن عزیزم...البته اون حال و هوا بیشتر خاص ایامه عیده ولی انرژی مثبت زیادی نو اون بازاره و من که خیلی دوسش دارم قربون مهربونیت دوستم...الهی شما هم درکنار خانواده گل همیشه خوشبخت و شاد باشین
مامان سوده
17 فروردین 94 18:25
سلام مریم گلم ....سال نو رو مجدد تبریک میگم عزیزم...ان شاالله همیشه سالم و شاد باشین .و عشق مهمان دلهای مهربونتون باشه گلم
مامان مریم
پاسخ
سلام سوده جون ممنونم عزیزم...من هم براتون قشنگترین اتفاقات و لحظات و خاطرات رو ارزو میکنم دوستم
الهام مامان علیرضا
17 فروردین 94 18:39
سلام مریم جون ما تازه برگشتیم من اومدم عید و تبریک بگم و تولد محمدآقا رو با تأخیر فراوان ایشالا که همیشه درکنار هم شاد و خوش باشید. دیدنِ عکس های آیدین تو خیابون هایی که به استقبال بهار میره واقعا جذاب بود و عکس های هفت سین و پسرک پر انرژی مون که کنارش نشسته و از همه مهم تر دعای وقتِ تحویل سالت که آرزو می کنم خداوند تک تک اون ها رو در حق همه مون مستجاب کنه آیدین گلم رو ببوس از طرف من
مامان مریم
پاسخ
سلام الهــــــــــــــام جووووووووووووونم رسیدن بخیر....دیگه دلم خیلی تنگ شده بود برات عزیزم ممنونم دوستم....مرسی برای همه محبتت مرسی ....و میدونم علیرضا جونم هم لحظات قشنگی رو داشته و الهی همیشه اد باشین الهی آمــــــــــــــین دوستم و تو هم علیرضای ماهم رو ببووووس
مامان آنیسا
18 فروردین 94 16:25
سلام به عزیز خوش تیپ خاله ایشالا که تعطیلات خوش گذشته
مامان مریم
پاسخ
سلام خاله مهربووون ممنونم دوستم....برای شما هم همینطور
عاطفه مامی آبتین
22 فروردین 94 12:16
مادر اولین زیباترین واقعی ترین و پابرجاترین عشقی است که انسانها تجربه میکنند . عزیزم روزت مبارک
مامان مریم
پاسخ
ممنونم عاطفه عزیزم روز شما هم مبارک خانومی
مامانی
26 فروردین 94 13:31
سلام من با کلی تاخیر اومدم بلاخره کامی جونمون درستیده شد داشتم دق میکردم حالا هم که اومدم نمیدونم چرا شکلکا رو برام نمیاره نمیتونم حسمو درست بیان کنم
مامان مریم
پاسخ
سلام دوستم...رسیدن بخیر...سفر خوش گذشت میفهمم...اصلا بدون این شکلا مفهوم رو نمیتونیم برسونیم....حالا خداروشکر درست شده
مامانی
26 فروردین 94 13:34
خوب اول از همه تبریک تولد همسری ایشا ا... سالیان سال در کنار هم باشید و جشن بگیرین و کیک بخورین البته نه از نوع سوخته...(زبون) به به چه گردشی... بازهم که با کیف تشریف بردین... خوب حالا چی کادو دادین؟؟
مامان مریم
پاسخ
ممنوووونم ریحانه جوووونم مرسی دوستم...من از این هنرا ندارم..البته چند باری خواستم یه امتحانی بکنم دیدی یه روز هنرنمایی نمودم اصلا اون کیف حتی خالیش هم جزو جدا نشدنی های پسریمونه کادو؟؟؟چی؟؟؟پس من چیم؟؟هرسال باید به خاطر من کلی شکرگذارتر باشه
مامان کارن( رزیتا )
31 فروردین 94 10:19
سال 94 پر باشه از اتفاقای شیرین و خبرای خوش براتون دوست مهربون و با احساسم تولد آقا محمد هم مبارک باشه ایشالا صد سال کنار هم با شادی و سلامتی زندگی کنین ...... ایده ی فیلم های کوتاه چند دقیقه ای هم خیلی ایده ی قشنگ و جالبیه خوشم اومد
مامان مریم
پاسخ
مرسی خانومی...ایشالا زیباترین ها و قشنگترین ها هم برای شما این سال اتفاق بیفته گلم ممنونم عزیزم ببوس کارن ناز منو
مامان مرمر
4 اردیبهشت 94 2:00
جونم ماهی قرمزا تون جونم سفره ی هفت سین تون جونم شلوغی وصفای خیابوناتون جونم آروین خوش خنده وعکسای خوشکلش جونم کیک تولد بابایی
مامان مریم
پاسخ
قربونت مریم جون گلم مرسی برای محبتی که بهمون داری عزیزم ببوس دو تا فرشته هات رو