بازارچه خیریه بهنام دهش پور
همیشه دلم میخواسته قبل از مذهب بهت انسان دوستی رو یاد بدم...همیشه دوست داشتم اول خودت رو دوست داشته باشی و بعد همه آدم ها و همه موجودات زنده و ....تو این دوست داشتن ها به خدا برسی دوست داشتم خدارو خودت پیدا کنی...نه تو کتاب ها...نه تو داستان ها...تو دیده هات...تو تجربیاتت دوست داشتم مهربونی کردن تو وجودت باشه...تو همین مهربونی کردن ها ببینی خدایی وجود داره که این حس قشنگ رو تو همه قلب ها گذاشته...ولی یکی پرورشش داده و یکی فراموشش کرده... سپیده چند سالیه که عضو موسسه خیریه بهنام دهش پوره و اوایل مهرماه بهمون خبر داد که قراره بازارچه ای برپا بشه...چند تایی از دوستان و مهناز قرار گذاشتن که برن و به من هم گفتن...نمیدونستم با تو میشه رفت...