یه مرداد قشنگ
اگه روزانه هامون شاد باشه...از برکت حصور توست...اگه واژه های مکالماتمون شیرینه....به خاطر وجود توست....اگه برخلاف گذشته همش در پی هیجانیم...به خاطر شادی توست....اگه یاد گرفتیم تو جزییات دنبال زیبایی ها باشیم....همه اینا درس هاییه که تو بهمون دادی میدونی اینارو کی بیشتر فهمیدم....یه روز گرم مرداد ماه که با ماشین تورو بردم مهد و بعد باشگاه و سوییچ رو داده بودم به محمد که اونم با ماشین رفته بود دنبال کاری و کلید خونه مونده بود تو ماشین....بی خیال گفتم میرم یه سری به خانوم شریفی هم میزنم که از بعد به دنیا اومدن تو اگه هم برم خونشون همش باید مواظب باشم تو خرابکاری نکنی ولی از شانس....اون روز خونه نبود و من خسته باشگاه بودم و همونجا پشت در نشس...